علوم انسانی و توسعه
کرامت پسندیده خو؛ صادق زیبا کلام
چکیده
آموزشوپرورش میتواند زیرساخت تربیتی توسعهٔ سیاسی را فراهم آورد. به این معنا آموزشوپرورش میتواند به تربیت انسانهای با شخصیت توسعهگرا و ترویج فرهنگ توسعه کمک کند و مشارکت و رقابت سیاسی را نهادینه سازد. این مقاله با هدف بررسی نقش فعلی آموزشوپرورش در کمک به روند توسعهٔ سیاسی در ایران انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع ...
بیشتر
آموزشوپرورش میتواند زیرساخت تربیتی توسعهٔ سیاسی را فراهم آورد. به این معنا آموزشوپرورش میتواند به تربیت انسانهای با شخصیت توسعهگرا و ترویج فرهنگ توسعه کمک کند و مشارکت و رقابت سیاسی را نهادینه سازد. این مقاله با هدف بررسی نقش فعلی آموزشوپرورش در کمک به روند توسعهٔ سیاسی در ایران انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا و رویکرد آن نیز کاربردی است. جامعهٔ پژوهشی شامل کتابهای حوزهٔ تربیت و یادگیری علوم انسانی و اهداف و برنامههای ویژهٔ متوسطهٔ اول سال تحصیلی ۱400-۱399 است که با توجه به ماهیت، موضوع پژوهش و محدودیت جامعهٔ آماری از نمونهگیری صرف نظر شده و کل جامعهٔ پژوهشی بهعنوان نمونه در نظر گرفته شده است. ابزار اندازهگیری و چکلیست تحلیل محتوا ساختهٔ محقق بود و نتایج با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزار spss بررسی شد. در یک جمعبندی و براساس فراوانیهای حاصل از این پژوهش و تحلیل دادهها میتوان گفت که کتابهای حوزهٔ تربیت و یادگیری علوم انسانی و اهداف و برنامههای ویژهٔ متوسطهٔ اول از نظر ایجاد و پرورش مفاهیم و مؤلفههای مورد بررسی برای آموزش مفاهیم توسعهٔ سیاسی به دانشآموزان دارای عملکردی نامناسب و بسیار ضعیفاند. لذا میتوان گفت که زمینههای لازم برای توسعهٔ سیاسی دانشآموزان را فراهم نمیکنند. همچنین، بررسیها نشان داد که در این توجه حداقلی نیز روندی منطقی در توزیع مؤلفهها دنبال نمیشود. بر این اساس میتوان گفت که مؤلفان این کتابها و سیاستگذاران توجه هدفمند یا ویژهای به توسعهٔ سیاسی، چه از لحاظ مفهومپردازی و چه از نظر شناخت مؤلفههای مورد نظر در این مطالعه، نداشتهاند.
چکیده
برنامهریزی توسعه، در کوتاهترین تعریف، یک فرایند جمعی آگاهانه است تا وضعیت موجود را با انتخاب بهترین مسیرهای ممکن، به وضعیتی مطلوب هدایت نماید. خصلت جمعی آن در بهترین حالت، در برنامهریزی از پایین به بالا و شیوه برنامهریزی ارتباطی نمود مییابد و در مقابل در شیوه دیگر و در برنامهریزی از بالا به پایین، درگیر شدن تمامی ذینفعان ...
بیشتر
برنامهریزی توسعه، در کوتاهترین تعریف، یک فرایند جمعی آگاهانه است تا وضعیت موجود را با انتخاب بهترین مسیرهای ممکن، به وضعیتی مطلوب هدایت نماید. خصلت جمعی آن در بهترین حالت، در برنامهریزی از پایین به بالا و شیوه برنامهریزی ارتباطی نمود مییابد و در مقابل در شیوه دیگر و در برنامهریزی از بالا به پایین، درگیر شدن تمامی ذینفعان در طی فرایند، از تهیه برنامه تا نظارت بر آن را توصیه میکند. ویژگی آگاهانه در ضرورت حاکمیت عقلانیت بر یک فرایند پیچیده و در عین حال درگیر با نظرات کارشناسی و فنی در قبال تمایلات سیاسی اثرگذار در این مسیر، دلالت دارد. پیوست توسعه به واژه برنامه نیز مفهومی چندنظمی یا چند بعدی را به ذهن میآورد. همهی اینها در کنار یکدیگر بر پیچیدگی و در هم تنیدگی انسانی و نهادی این فرایند حکم میکنند.
اندیشه تهیه ویژهنامه برای برنامه هفتم توسعه، پیش از شروع این فرایندتوسط دولت برای برنامه هفتم، در موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی مطرح گردید و در ابتدا تا اواسط مسیرتوسط آقایان دکتر میرزایی و دکتر مهرمحمدی و سپس توسط آقایان دکتر غلامی و دکتر ابراهیمآبادی مورد حمایت قرار گرفت و مدیریت شد. در آغاز راه، اندیشه بر این بود که شاید در چند ویژهنامه بتوان به موضوعات مختلف با رویکردی بینرشتهای پرداخت اما در عمل، محدود شدن به یک شماره از این ویژهنامه، هم دامنه موضوعی و هم انتخاب را بسیار دشوار نمود. در نهایت نیز انتشار حاصل این تلاش جمعی، با اخبار آماده شدن و ارسال برنامه هفتم توسعه برای تصویب همزمان شده است.
ویژهنامه حاضر با توجه به محدودیت یاد شده، گزیده و در برگیرنده مقالاتی در زمینهها و موضوعات گوناگون است. اگرچه به نظر میرسد آسیبهای شناسایی شده برای بیش از هفت دهه برنامهریزی توسعه در ایران، همچنان در مجموعه آخر، یعنی در برنامه هفتم توسعه نیز، علیرغم تلاش آن برای انتخاب رویکرد موضوع و/یا مسالهمحوری، سلطه و نمود دارند و آسیبهایی چون حکم محوری به جای برنامهمحوری، شکل و شمایل و قالب برنامه نداشتن (آنچنانکه در برنامههای مصوب همه کشورهای با سابقه نظیر ایران در برنامهریزی، مثل، چین، هندوستان و ترکیه نمایان است) و انتخاب حکممحوری و احکامی پراکنده برای اجماع حاکمیتی بر محتوایی با عنوان برنامه توسعه، نبود مشارکت نظاممند و اثرگذار ذینفعان و موارد دیگر برقرار است و لاجرم سرنوشت برنامه نیز قابل پیشبینی، اما اعلام نظرات علمی و کارشناسی برای توجه دادن و اثرگذاری بر این مسیر و محتوا، در هر برهه، فعالیت و اقدامی است ضرور که هر نهادی به فراخور جایگاه خود باید به آن بپردازد و این شماره نیز تلاشی است کوچک در این مسیر پایدار و همیشگی. در تهیه و تنظیم این ویژهنامه علاوه بر حمایت مسئولین و مدیران موسسه و مشارکت ارسالکنندگان مقالات علمی و داوران گرامی، خانم شاهعلیزاده و آقای نورمحمدی پیگیری مستمر داشتهاند که ضرورت دارد در اینجا، از تلاش آنها در این راستا، قدردانی و تشکر به عمل آید.
میان رشتهای
محمد حسن پور
چکیده
ارتباط عکاسی و تاریخ بهعنوان مهمترین مسئلهٔ نوظهور میانرشتهای قرن نوزدهم، مستقیم اما چالشساز بودهاست. ثبتوضبط مقطعی و گزیده، تأکید بر شیءوارگی زمان (متن تاریخی، و ثبت عکاسانه)، و کیفیت ارجاعدهی بهگذشته از ویژگیهای هر دو رشته در عصر حاضر است. پس از اختراع عکاسی، عمل مرور تاریخی و بازآوری خاطرات گذشته کیفیتی کالامحور ...
بیشتر
ارتباط عکاسی و تاریخ بهعنوان مهمترین مسئلهٔ نوظهور میانرشتهای قرن نوزدهم، مستقیم اما چالشساز بودهاست. ثبتوضبط مقطعی و گزیده، تأکید بر شیءوارگی زمان (متن تاریخی، و ثبت عکاسانه)، و کیفیت ارجاعدهی بهگذشته از ویژگیهای هر دو رشته در عصر حاضر است. پس از اختراع عکاسی، عمل مرور تاریخی و بازآوری خاطرات گذشته کیفیتی کالامحور یافت و عکسها، دسترسی بهمحتوای تاریخی را، چونان لمس یک شیء بهظاهر سادهٔ روزانه، آشکارساختند. از اینرو، در مقالهٔ حاضر بر اساس شیوهٔ تحلیلتاریخی، بهپیوند ایدئولوژیک عکاسی و تاریخ براساس آراء فیلسوفان و منتقدان قرن بیستم میپردازیم و بهاین پرسش پاسخ میدهیم که کدامیک از ویژگیهای عکاسانه در تحول و پیشبرد علم تاریخ مؤثر بوده است؟ اهمیت توجه بهچنین پیوندی از این جهت است که عکاسی در عین پیوند عمیق خود با تاریخ، دردسترس عموم بوده و از همینروست که رشتههایی چون تاریخ اجتماعی نوین و یا تاریخ شفاهی، بدون ظهور عکاسی، شاید امکان بروز و شیوع نمییافتند. نتیجه آنکه سندیت دادههای تاریخی بهواسطهٔ ظهور عکاسی بهمثابه گواه و یا نمونهای برای مقایسهٔ عینی، به اینهمانیهای عکاسانه پیوند خورده و عملاً امروزه تاریخ بهعنوان آنچه که در زمان و مکانی رخداده، همواره آغشته بهگوهر ارجاعِ عکاسانه است.
معرفتشناسی میانرشتهای
راضیه موسوی خورشیدی؛ محمدحسین شریف زادگان
چکیده
«دیدگاههای رابطهای» از دهه ۱۹۹۰ بهمنزله رویکردی بدیل به بنیانهای فلسفی علوم اجتماعی، با رد دوگانهانگاری و تفکر سلسلهمراتبی سنتهای مرسوم و همچنین اجتناب از کاستیهای نظریهپردازیهای میانهگرا مطرح شدهاند. این دیدگاهها با تأکید بر «پیچیدگی»، «بههمپیوستگی» و «عدمقطعیت» هستی، در پی تشریح ...
بیشتر
«دیدگاههای رابطهای» از دهه ۱۹۹۰ بهمنزله رویکردی بدیل به بنیانهای فلسفی علوم اجتماعی، با رد دوگانهانگاری و تفکر سلسلهمراتبی سنتهای مرسوم و همچنین اجتناب از کاستیهای نظریهپردازیهای میانهگرا مطرح شدهاند. این دیدگاهها با تأکید بر «پیچیدگی»، «بههمپیوستگی» و «عدمقطعیت» هستی، در پی تشریح فرایندهای «شوند» و پویاییهای جامعهای و انسانیاند. «هستیشناسی مسطح» یا «ژرفرابطهگرایی» متأخرترین این دیدگاههاست. این مقاله قصد دارد با روش سنتزپژوهی، بهطور جامع به معرفی و بسط مفهوم، ایدههای کلیدی و پیشفرضهای بنیادین هستیشناسی مسطح و رهآوردهای بهکارگیری آن برای همکاریهای رشتهای -که مبتلا به شکافهای متعدد التقاطی و نبود چارچوب روششناختی منسجم است- بپردازد. «هستیشناسی مسطح» معتقد به «رابطهمندی»، «چندگانگی»، «ناهمگنی»، «پیشایندیبودن» و «فضا-زمانمندیِ» واقعیت است؛ و موجودیتها را بهشیوهای ژرفرابطهای، بهمثابه همبستگیها و پیکربندیهای درهمتنیدهٔ پویا درنظر میگیرد که وجودشان وابسته به روابطِ درونی و بینابینیشان است. این دیدگاه خوانشی سیال از «قدرت» -خواه بین انسانها، خواه بین گونههای انسانی و غیرانسانی- طرح میکند که پاسخگوی دغدغههای انتقادی درباره لزوم دربرگیرندگی اجتماعی و محیطزیستی است. بحران اخیر شیوع جهانی ویروس کرونا و چالشهای تغییرات آبوهوایی گواه ادعاهای این دیدگاهاند. بنا بر انگارههای این دیدگاه، حوزههای دانشی عمیقاً بههمپیوستهاند و این نشاندهنده ضرورت همکاریرشتهای -اعم از چندرشتهای و میانرشتهای- است. از سوی دیگر، هستیشناسی مسطح بنیانهای فلسفی همکاریرشتهای را اساساً به شیوهای یکپارچه بازتعریف میکند و میتواند گامی به سوی شکلگیری فرارشتهها باشد. چنین دیدگاهی، هم در حوزه علوم اجتماعی و انسانی که با درک پدیدهها سروکار دارند، و هم در حوزه تصمیمسازی و سیاستگذاری عمومی که با رویکردی همکاریرشتهای به تجویز میپردازند، بایسته و شایستهٔ بهکارگیری است.
نعمت الله فاضلی
جمعیت شناسی
رامین تقوی؛ علی یار احمدی؛ اصغر میرفردی؛ ماهرخ رجبی
چکیده
در دهههای اخیر، به موازات تغییرات گسترده در سراسر جهان، بسیاری از ارزشها و هنجارهای اجتماعی در ایران دستخوش تغییر و دگرگونی شده است. مقاله حاضر با هدف بررسی تأثیر باورهای آرمانگرایی توسعهای بر سبکهای همسرگزینی جوانان انجام شده است. روش تحقیق بهصورت پیمایشی و ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه است. دادههای تحقیق از طریق ...
بیشتر
در دهههای اخیر، به موازات تغییرات گسترده در سراسر جهان، بسیاری از ارزشها و هنجارهای اجتماعی در ایران دستخوش تغییر و دگرگونی شده است. مقاله حاضر با هدف بررسی تأثیر باورهای آرمانگرایی توسعهای بر سبکهای همسرگزینی جوانان انجام شده است. روش تحقیق بهصورت پیمایشی و ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه است. دادههای تحقیق از طریق پیمایش در بین 608 جوانان شهر یاسوج که به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحله ای انتخاب شدهاند، گردآوری شده است. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که بین متغیرهای دینداری، آرمانگرایی توسعهای، نگرشهای جنسیتی و نگرش به ازدواج با سبکهای همسرگزینی رابطه معناداری وجود دارد، و متغیرهای مادیگرایی، استفاده از فضای مجازی و اینترنت و فردگرایی، رابطه معناداری با سبکهای همسرگزینی نداشتند. بر اساس مدل نهایی تحقیق، پنج متغیر که بیشترین ارتباط را با سبکهای همسرگزینی داشتند به ترتیب اهمیت دینداری، آرمانگرایی توسعهای، سن و تحصیلات والدین بود که متغیر سبکهای همسرگزینی را تبیین کردند. بر اساس مدل نهایی تحلیل مسیر، متغیر سن به صورت مستقیم و متغیرهای دینداری، تحصیلات والدین و نگرشهای جنسیتی هم بهصورت مستقیم و هم از طریق آرمانگرایی توسعهای بر سبکهای همسرگزینی تأثیرگذار بودهاند. متغیرهای فردگرایی، مرد بودن، استفاده از فضای مجازی و نگرش نسبت به ازدواج، به صورت غیرمستقیم و از طریق آرمانگرایی توسعهای بر سبکهای همسرگزینی موثر بودهاند. در مجموع میتوان گفت که سبکهای مختلف همسرگزینی و روابط جوانان در جامعه مورد مطالعه، متأثر از باورهای آرمانگرایی توسعهای در حال دگرگونی است و لازم است این پدیده بهعنوان یک واقعیت اجتماعی در برنامهریزیهای اجتماعی لحاظ شود.
برنامه هفته توسعه در ایران
سعید پسران رزاق
چکیده
نیازهای رفاهی انسان فراتر از عناصری عینی چون خوراک، پوشاک، بهداشت و مسکن است. فرایند نوین توسعه، ابعاد والاتری مانند تأمین اجتماعی، ارتقاء جنبههای کیفی زندگی، حفظ محیط زیست، همبستگی ملی، و فراهم آوردن شرائط لازم جهت مشارکت مردم در سطوح مختلف را در بردارد و برنامه ها باید به آن بپردازند. این مقاله درصدد نشاندادن جایگاه «ابعاد ...
بیشتر
نیازهای رفاهی انسان فراتر از عناصری عینی چون خوراک، پوشاک، بهداشت و مسکن است. فرایند نوین توسعه، ابعاد والاتری مانند تأمین اجتماعی، ارتقاء جنبههای کیفی زندگی، حفظ محیط زیست، همبستگی ملی، و فراهم آوردن شرائط لازم جهت مشارکت مردم در سطوح مختلف را در بردارد و برنامه ها باید به آن بپردازند. این مقاله درصدد نشاندادن جایگاه «ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی» در برنامههای توسعهٔ کشور بعد از انقلاب اسلامی است. در همینراستا، مباحث اجتماعی و اقتصادیِ توسعه، تحت مقولهٔ کیفیت زندگی بررسی شده است. ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی عبارتاند از: «امنیت اقتصادیـاجتماعی»، «همبستگی اجتماعی»، «ادغام اجتماعی»، «توانمندسازی اجتماعی» و «تداوم پذیری اجتماعی». هدف اصلی پاسخ به این دو سؤال است: 1) کدامیک از ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی در برنامههای توسعه موردتوجه بودهاند؟ 2) در کدام برنامهٔ توسعه، توجه بیشتری به ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی شده است؟ روش بهکارگرفتهشده در این مقاله، روش تحلیلمحتوا بوده و واحد تحلیل مضمون و یا مفهوم موجود در متن احکام برنامههای توسعه بوده است. براساس یافتهها، در برنامهٔ چهارم توسعهٔ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، بیشترین توجه به ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی شده است. همچنین، بُعد «امنیت اقتصادیـاجتماعی» بیشتر از سایر ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی موردتوجه بوده است. در مسیر پاسخ به دو سؤال اصلی، بیشترین و کمترین میزان حضور هر یک از ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی نیز در برنامههای توسعه به دست آمده است.
آینده پژوهی آموزش عالی
علی پایا؛ حسین ابراهیم آبادی
چکیده
دربارۀ آیندۀ دانشگاهها بسیار نوشتهاند و از این پس نیز میتوان انتظار داشت که اصحاب نظر در این عرصۀ مهم آرای خود را به نیت تأثیرگذاری در اذهان عمومی و بهخصوص مسئولان و تصمیمگیران به جامعه عرضه کنند. در این مقاله کوشش شده از جنبههایی که احیاناً کمتر از سوی دیگر محققان بدان توجه شده است به مسئلۀ آیندۀ دانشگاهها پرداخته شود. ...
بیشتر
دربارۀ آیندۀ دانشگاهها بسیار نوشتهاند و از این پس نیز میتوان انتظار داشت که اصحاب نظر در این عرصۀ مهم آرای خود را به نیت تأثیرگذاری در اذهان عمومی و بهخصوص مسئولان و تصمیمگیران به جامعه عرضه کنند. در این مقاله کوشش شده از جنبههایی که احیاناً کمتر از سوی دیگر محققان بدان توجه شده است به مسئلۀ آیندۀ دانشگاهها پرداخته شود. در آنچه در پی میآید، پس از مقدمهای کوتاه، که به یکی از مسائل مهم در باب آیندۀ نظامهای آموزشی، یعنی تحولات مفهومی و دگرگونیهای بافت فرهنگی و اجتماعی و تغییرات فناوری و آموزش عالی اشاره دارد، به مسئلۀ زوال الگوهای کنونی دانشگاهها پرداخته شده است؛ سپس از تأثیراتی که فناوریهای نوظهور بر شیوههای آموزش و فراگیری در آینده خواهند داشت سخن به میان آمده است؛ و در پایان، توضیحاتی دربارۀ آیندۀ دانشگاه و نظام دانشگاهی در ایران داده شده و به شروطی اشاره شده است که برای بقای این نظام میباید تحقق یابد.
هدایت الله اعتمادی زاده؛ محمد جواد لیاقتدار؛ احمد رضا نصر؛ نعمت الله موسی پور
چکیده
تحولات گوناگون دهههای اخیر موجب شده تا پژوهشهای مشارکتی و میانرشتهای از سوی مؤسسههای پژوهشی و همچنین نهادها و مجامعی که در پژوهشها سرمایهگذاری میکنند، مورد حمایت قرار گیرد. به واسطه ضرورت جامعنگری در حل مسائل و درک پیچیدگی و چندبعدی بودن مسائل پیش روی جوامع بشری، این تفکر شکل گرفته که اگر پژوهشگران یک رشته علمی درگیر ...
بیشتر
تحولات گوناگون دهههای اخیر موجب شده تا پژوهشهای مشارکتی و میانرشتهای از سوی مؤسسههای پژوهشی و همچنین نهادها و مجامعی که در پژوهشها سرمایهگذاری میکنند، مورد حمایت قرار گیرد. به واسطه ضرورت جامعنگری در حل مسائل و درک پیچیدگی و چندبعدی بودن مسائل پیش روی جوامع بشری، این تفکر شکل گرفته که اگر پژوهشگران یک رشته علمی درگیر بررسی مسئلههای مهم بر بنیاد بینش تخصصی خود و بدون یاری جستن از متخصصان سایر رشتههای علمی به ارائه طریق اقدام کنند، ممکن است بدون ملاحظه و مداقّه در تمام وجوه و ابعاد مسائل به عرضه راهحلهایی متعدد ولی ناکارآمد، برای آنها اقدام کنند. بر این اساس، سیاستگذاران پژوهش به این نتیجه رسیدهاند که باید اولاً پژوهشهای مربوط به مسائل اجتماعی با کمک پژوهشگران حوزههای علمی مختلف صورت گیرد، ثانیاً پژوهشگران به صورت گروهی و در تعامل با یکدیگر فعالیت کنند، ثالثاً یافتههای آنها به گونهای تلفیق شود که حتیالامکان راهحلی جامع و مورد توافق برای حل مسئله ارائه شود و در نهایت اینکه تحقق این مهم از طریق پژوهش میانرشتهای امکانپذیر میشود.
حسین حاتمی نژاد
چکیده
ظهور علوم میانرشتهای و تخصصطلبی بعد از تحولات علمی در قرن 19 محصول شرایط تاریخی بود. فقدان نظریههای عام و فراگیر، زمینهساز تجزیه علوم اجتماعی و به تبع آن جغرافیا گردید. علم جغرافیا نیز در گذر زمان به دو رشته جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی تقسیم شد. هرکدام از این رشتهها از علوم مشابه و همجوار به منظور غنیسازی مبانی نظری ...
بیشتر
ظهور علوم میانرشتهای و تخصصطلبی بعد از تحولات علمی در قرن 19 محصول شرایط تاریخی بود. فقدان نظریههای عام و فراگیر، زمینهساز تجزیه علوم اجتماعی و به تبع آن جغرافیا گردید. علم جغرافیا نیز در گذر زمان به دو رشته جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی تقسیم شد. هرکدام از این رشتهها از علوم مشابه و همجوار به منظور غنیسازی مبانی نظری و توسعه قلمرو مطالعاتی خود استفاده کردند. جغرافیای انسانی در قرن نوزدهم بیشتر از انسانشناسی تأثیر پذیرفت و در اول قرن نوزدهم و اول قرن بیستم تحت تأثیر جامعهشناسی بود و از نیمه قرن بیستم تاکنون متأثر از علوم زیستی، روانشناسی، اقتصاد سیاسی و نظریههای اجتماعی بوده است. یکی از زیرشاخههای جغرافیای انسانی که عمدتاً تحت تأثیر اقتصاد سیاسی و ایدئولوژیهای چپ قرار گرفت جغرافیای رادیکال بود. جغرافیای رادیکال با رویکردی بنیادستیز، بر عدالت اجتماعی تأکید میورزد و با بررسی کیفیت زندگی انسانها در فضاهای مختلف سعی در تغییر مناسبات اجتماعی و اقتصادی و فضایی دارد. بنابراین پویایی و برخورد انتقادی از ویژگیهای جغرافیای رادیکال است.
محمد احمدی؛ صمد رسولزاده اقدم؛ یوسف محمدیفر
چکیده
در اغلب راهبردها و برنامههای کلان توسعه، تاکید ویژهای بر تولید علم و تبدیل آن به کالاها و خدمات مورد مصرف جامعه شده است، هر چند که در برخی حوزههای دانش، مانند علوم پایه، شاهد رشد کمی و کیفی خوبی بودهایم؛ اما رابطه میان علم و عمل در علوم انسانی یکی از عمدهترین موضوعاتی است که در چند دهه اخیر مباحث و مناقشههای ...
بیشتر
در اغلب راهبردها و برنامههای کلان توسعه، تاکید ویژهای بر تولید علم و تبدیل آن به کالاها و خدمات مورد مصرف جامعه شده است، هر چند که در برخی حوزههای دانش، مانند علوم پایه، شاهد رشد کمی و کیفی خوبی بودهایم؛ اما رابطه میان علم و عمل در علوم انسانی یکی از عمدهترین موضوعاتی است که در چند دهه اخیر مباحث و مناقشههای بسیاری را به دنبال داشته است. در این راستا مقاله حاضر، نتیجه مطالعهای است که با هدف بررسی عوامل بازدارنده کاربست یافتههای پژوهش حوزه علوم انسانی و اجتماعی در سازمانها و ارائه راهکارهای مناسب انجام گرفته است. روش تحقیق مورد استفاده در این تحقیق، پیمایش بوده که در آن تأثیر چهار شاخص ویژگیهای پذیرنده بالقوه، ویژگیهای سازمان، ویژگیهای پژوهش و ویژگیهای ارتباطی، به عنوان «متغیرهای پیشبین» بر عدم کاربست نتایج پژوهشها، به عنوان «متغیر ملاک» را مورد بررسی قرار داده است. به صورت خلاصه نتایج نشان داد که هر چهار شاخص مورد نظر، اثرات تعیین کننده و معنیداری بر عدم کاربست یافته های پژوهش داشتهاند. هر چند که از بین این عوامل، ویژگیهای پذیرنده بالقوه با 83.6 درصد نمره، تأثیر بیشتری را داشته است.
مسلم عباسی؛ نرگس تاجیک
چکیده
اندیشهسیاسی افکاری است که در باب چگونگی سامان بخشی به وجه سیاسی زندگی انسان بیان میشود. با توجه به ویژگی چند سویه امور انسانی، اتخاذ رویکرد میانرشتهای میتواند به نحو مطلوبتری در فهم و بررسی اندیشههای سیاسی مورد توجه باشد. آنچنان که در این پژوهش آمده اتخاد رویکرد میانرشتهای میتواند برای اصلاح روشی و نظری نظریه توماس ...
بیشتر
اندیشهسیاسی افکاری است که در باب چگونگی سامان بخشی به وجه سیاسی زندگی انسان بیان میشود. با توجه به ویژگی چند سویه امور انسانی، اتخاذ رویکرد میانرشتهای میتواند به نحو مطلوبتری در فهم و بررسی اندیشههای سیاسی مورد توجه باشد. آنچنان که در این پژوهش آمده اتخاد رویکرد میانرشتهای میتواند برای اصلاح روشی و نظری نظریه توماس اسپریگنز مفید باشد. این موضوع با بررسی امکانات هرمنوتیک روشی مولف محور اسکینر، نقد روانشناسانه و سبکشناسی به عنوان روشهایی برای چگونگی مواجه با متون و اندیشههای سیاسی، و همچنین با بررسی امکانات نظریه گستره زندگی اریک اریکسون به عنوان نظریهای برای بررسی خاستگاه فردی اندیشه متفکران سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است.
محمدرضا نیلی احمد آبادی
چکیده
نظام آموزش عالی به رغم رشد کمی، کارایی لازم را در حل مشکلات جامعه ندارد. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تصمیمات متعددی را مانند طرح بازنگری برنامه درسی اتخاذ کرد و به اجرا گذاشت، ولی هنوز نتیجه لازم را به همراه نداشته است و شاهد موضوعات درسی و روش تدریس به سبک سنتی هستیم. آسیبشناسی شکست طرحها، تلاش برای فهم مشترک از موضوعات میانرشتهای، ...
بیشتر
نظام آموزش عالی به رغم رشد کمی، کارایی لازم را در حل مشکلات جامعه ندارد. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تصمیمات متعددی را مانند طرح بازنگری برنامه درسی اتخاذ کرد و به اجرا گذاشت، ولی هنوز نتیجه لازم را به همراه نداشته است و شاهد موضوعات درسی و روش تدریس به سبک سنتی هستیم. آسیبشناسی شکست طرحها، تلاش برای فهم مشترک از موضوعات میانرشتهای، اصلاح برداشتها از برنامه درسی و تدریس و نیز بسترسازی مناسب برای آماده کردن اساتید برای نگاه به رشتههای تخصصی، به صورت نظاممند، از راههای اجتنابناپذیر برای حل مشکلات اجتماعی است. در این پژوهش، مبانی نظری دانش میانرشتهای با تأکید بر رشته علوم تربیتی و نیز ابعاد مختلف آن از دیدگاه صاحبنظران تعلیم و تربیت بررسی شده است.
احمد میرعابدینی
چکیده
انسان تنها موجودی است که تغییر را درمییابد، خود را مشمول آن میداند و برای حفظ وضع موجود و ثبات خود دگرگونی را میپذیرد. عمدهترین ابزار تغییر ارتباط است. انسان ارتباط و تغییر را میپذیرد تا به یاری آنها تمامیت خود را حفظ کند. ارتباطات و فناوریهای ارتباطات و اطلاعات، با شکلدهی به علوم، به تحول و توسعه در آفرینش حوزهها، میانرشتهها ...
بیشتر
انسان تنها موجودی است که تغییر را درمییابد، خود را مشمول آن میداند و برای حفظ وضع موجود و ثبات خود دگرگونی را میپذیرد. عمدهترین ابزار تغییر ارتباط است. انسان ارتباط و تغییر را میپذیرد تا به یاری آنها تمامیت خود را حفظ کند. ارتباطات و فناوریهای ارتباطات و اطلاعات، با شکلدهی به علوم، به تحول و توسعه در آفرینش حوزهها، میانرشتهها و رشتههای جدید، در نتیجه به تداوم حیات بشر در سازگاری با محیط زیست یاری میدهند. ارتباطات نیز همزمان و به موازی و به تناسب این دگرگونیها متحول میشود.
سید مهدی سجادی؛ سولماز نورآبادی
چکیده
از مباحث مطرح در نظامهای آموزشی، استفاده از «رویکرد میان رشتهای» است. مطالعات میان رشتهای خواهان تلفیق، ترکیب و تعامل میان دانش و مهارتها در رشتههای مختلف مرتبط است که به منظور افزایش درک و فهم ابعاد مختلف موضوعات مورد مطالعه، رشد توانایی تحلیل صحیح امور، توسعه تفکر انتقادی و قدرت خلاقیت و ...، استفاده از آن متداول شده ...
بیشتر
از مباحث مطرح در نظامهای آموزشی، استفاده از «رویکرد میان رشتهای» است. مطالعات میان رشتهای خواهان تلفیق، ترکیب و تعامل میان دانش و مهارتها در رشتههای مختلف مرتبط است که به منظور افزایش درک و فهم ابعاد مختلف موضوعات مورد مطالعه، رشد توانایی تحلیل صحیح امور، توسعه تفکر انتقادی و قدرت خلاقیت و ...، استفاده از آن متداول شده است. از طرفی؛ فلسفه تعلیم و تربیت به منزلهی یکی از حوزههای معرفت بشری نیز با این مفاهیم سروکار دارد. موفقیت در اجرای رویکرد میان رشتهای زمانی است که نتایج و یافتههای آن معتبر باشد و بتواند شناخت، فهم و راه حلهای معتبر و واقعی برای مساله و یا موضوع مورد بررسی ارائه دهد. به عبارتی رویکرد میانرشتهای را زمانی میتوان موفق و کارآمد دانست که در فرایند کار بتواند از انباشتهها، تجارب و ظرفیتهای معرفتی، مهارتی و روشی رشتههای مرتبط در جای مناسب و مقتضی، استفاده بهینه و موثر نماید. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، و به این سوال که: در صورت امکان استفاده از رویکرد میانرشتهای، فلسفه تعلیم و تربیت با چه رشتههای دیگر و در چه زمینههای (تئوریکی و یا عملی) میتواند تلفیق شود، پاسخ داده می شود. از آنجایی که فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان هسته اکثر رشته های علوم انسانی مطرح می باشد؛ با بهره گیری از رویکرد استنتاجی به حوزه های معرفتی مثل زبان شناسی، روانشناسی، جامعه شناسی، هنر و دین پرداخته شده است. طبق نتایج مطالعات و تحلیل های بدست آمده، می توان چنین نتیجه گیری نمود که با توجه به ماهیت پیچیده انسان و به تبع آن، پیچیدگی و گستردگی تعلیم و تربیت، پرداختن به مسائل و علوم انسانی از حوزه یک رشته خاص، خارج است و لذا بهره گیری از رویکرد میان رشته ای ضروری است.
مژگان محمدی؛ کوروش فتحی واجارگاه
چکیده
طراحی و سازماندهی برنامه های درسی به طور سنتی مبتنی بر شیوه رشته های علمی (موضوع مدار) با مسائل و کاستیهای عدیده ای همراه است. از جمله این مشکلات می توان به عدم توجه به برخی از اصول یادگیری اشاره کرد. در طریقه سنتی یادگیری، به منزله کسب دانش قلمداد شده و به تغییر رفتار یادگیرنده توجه نمی شود. شخصیت، نیازها و رغبت های یادگیرنده، مسائل ...
بیشتر
طراحی و سازماندهی برنامه های درسی به طور سنتی مبتنی بر شیوه رشته های علمی (موضوع مدار) با مسائل و کاستیهای عدیده ای همراه است. از جمله این مشکلات می توان به عدم توجه به برخی از اصول یادگیری اشاره کرد. در طریقه سنتی یادگیری، به منزله کسب دانش قلمداد شده و به تغییر رفتار یادگیرنده توجه نمی شود. شخصیت، نیازها و رغبت های یادگیرنده، مسائل و مشکلات او در جامعه ای که در آن زندگی می کند حلقه مفقوده در این شیوه است. سازماندهی محتوا به شیوه موضوع مدار، حتی اگر بخوبی نیز طراحی شود با مسائل و علایق فراگیر بی ارتباط است با توجه به این مشکلات، طراحی و اجرای برنامه درسی به شیوه میان رشته ای پیشنهاد می شود. از ویژگیهای این شیوه می توان به تقویت انتقال یادگیری اشاره کرد زیرا فراگیران فرصت می یابند تشابهات مفاهیم، اصول و استراتژی ها را بهتر از حالتی که رشته ها به صورت جدا تدریس می شوند بیاموزند و مفاهیم آموخته شده را در زمینه های مختلف به کار گیرند، همچنین به آنها می آموزد چگونه فکر کنند تصمیم بگیرند، اندیشه های خود را سازماندهی کنند، مهارت های یادگیری، پژوهش، جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات را به دست آورند و منجر به پرورش تفکر یادگیرندگان می شوند. تأکید به رشته های علمی در برنامه درسی با این انفجار دانش اصرار به یک امر غیر ضروری و حتی مضر است که باعث می شود اطلاعاتی به فراگیر انتقال یابد ولی در آینده بکار او نیاید. سرعت بالای پیشرفت دانش در زمینه های تکنولوژیکی و رویایی با مسائل متعدد ضرورت راه حل های میان رشته ای را می طلبد. در این مقاله سعی شده به شیوه توصیفی تحلیلی ابتدا الگوهای رویکرد تلفیقی معرفی شده آن گاه یک مدل الگوی رویکرد میان رشته ای برای طراحی و اجرای برنامه های درسی ارائه گردد.
سید رضا شاکری
چکیده
میانرشتهای زمانی میتواند یک مزیت نسبی محسوب گردد که نسبت تعینیافتهای با امکانات معرفتی و علمی در یک جامعه برقرار کند. بخشی از این امکانات در ایران معاصر میراث روشنفکری دینی ماست که با نظر به پدیده میان رشتهای میتواند مورد بهرهبرداری علمی، روششناسی و تا حدودی سیاستگذاری دانشگاهی قرار بگیرد. میراث روشنفکری علی شریعتی ...
بیشتر
میانرشتهای زمانی میتواند یک مزیت نسبی محسوب گردد که نسبت تعینیافتهای با امکانات معرفتی و علمی در یک جامعه برقرار کند. بخشی از این امکانات در ایران معاصر میراث روشنفکری دینی ماست که با نظر به پدیده میان رشتهای میتواند مورد بهرهبرداری علمی، روششناسی و تا حدودی سیاستگذاری دانشگاهی قرار بگیرد. میراث روشنفکری علی شریعتی به مثابه موردی که از حیث زبان، قدرت نظری و اقبال دانشجویان در فضای فکری ما غیرقابل انکار است، واجد زمینههای تفکر چندرشتهای و میانرشتهای است. از این نظر، شریعتی با احاطه علمی چندرشتهای موضوعاتی چون انسان، تاریخ، سرزمین و هویت را که صرفا با یک رشته، تبیین بسندهای از آنها به دست نمیآید، به بحث و تفکر میانرشتهای میگذارد. کانون تفکر میانرشتهای شریعتی را میتوان در مفهوم «ثابت ـ متغیر» به بحث گذاشت. در این مقاله بر محور چالش ثابت – متغیر به تحلیل هرمنوتیکی امکانات میان رشتهای در روشنفکری شریعتی میپردازیم. نتیجه به دست آمده از این بررسی نشان میدهد که میانرشتهای میتواند زمینه بومیگرایی در علوم انسانی در ایران را فراهم نماید. اگر با روش میانرشتهای مبتنی بر واقعیتهای تاریخی و اجتماعی نگاه کنیم، چالشهای واقعی معرفتی و فکری بر ما آشکار شده، امکان بسط میانرشتهای بر ما گشوده خواهد شد.
مرتضی ابراهیمی
چکیده
تلاش مستمر متفکران علوم انسانی برای ایجاد تعادل میان معتقدات بشر درباره جهان و زندگی از یک سو و جهانبینی از سوی دیگر، نشان میدهد که فاصلهای جدی میان اعتقادات و جهانبینی آنها وجود دارد. هر اندیشهای هر اندازه متافیزیکی (مجرد)، هر تجربهای در هر رتبه از شهود، هر منظر و اعتقادی هر قدر درونرشتهای و فراتاریخی باشد، ناگزیر ...
بیشتر
تلاش مستمر متفکران علوم انسانی برای ایجاد تعادل میان معتقدات بشر درباره جهان و زندگی از یک سو و جهانبینی از سوی دیگر، نشان میدهد که فاصلهای جدی میان اعتقادات و جهانبینی آنها وجود دارد. هر اندیشهای هر اندازه متافیزیکی (مجرد)، هر تجربهای در هر رتبه از شهود، هر منظر و اعتقادی هر قدر درونرشتهای و فراتاریخی باشد، ناگزیر متأثر از شرایط محیطیست. یکی از اساسیترین معضلات علوم انسانی فقدان پارادایم است، که مطالعات میانرشتهای میتواند بخشی از این خلأ را جبران کند. ضرورت مطالعات بینرشتهای و ترکیب و انسجام رشتههای تخصصی در مطالعه یک مسئله واحد یا مسائل متعدد قبل از هر چیز نیازمند تفکر باز و منسجم تحلیلی و همکاری در عمل و اندیشه نخبگان است. روش میانرشتهای معرفتیست که در قلمرو علم و رشته خاصی نمیگنجد و در مرز محدودی متوقف نمیشود. اندیشمندان علوم انسانی میتوانند گامهایی اساسی با تکیه بر نبوغ عقلانی (فلسفی)، توانایی علمی، سابقه درخشان تاریخی و تحول بردارند. زیرا هیچ یک از فعالیتهای اجتماعی بشر تکبعدی نیست و تعامل میان رشتههای گوناگون علوم انسانی باعث میشود که اندیشمندان در قلمرو علوم بیشتر، موضوعات جدیدی را تعقیب کنند. بنابراین خطاپذیری دانش بشر، ماهیت مکملسازی، چندتباری بودن دانش و تعهد اخلاقی، ضرورت رویکرد جدی به مطالعات میانرشتهای را در علوم انسانی ایجاب میکند.
مسعود نادریان؛ سمیه رهبری
چکیده
آیا با جهانی شدن پدیده ورزش، توسعه باشگاهها و مشاغل خصوصی و گستره نهضت المپیک و اقتدار و نفوذ روزافزون نهادهای جهانی ورزش، تأسیس رشته کارشناسی ارشد حقوق ورزش در ایران ضرورت دارد؟ هدف کلی تحقیق امکانسنجی تأسیس رشته کارشناسی ارشد حقوق ورزشی در دانشگاههای کشور از دیدگاه اعضای هیئت علمی گروههای حقوق و تربیت بدنی دانشگاههای ...
بیشتر
آیا با جهانی شدن پدیده ورزش، توسعه باشگاهها و مشاغل خصوصی و گستره نهضت المپیک و اقتدار و نفوذ روزافزون نهادهای جهانی ورزش، تأسیس رشته کارشناسی ارشد حقوق ورزش در ایران ضرورت دارد؟ هدف کلی تحقیق امکانسنجی تأسیس رشته کارشناسی ارشد حقوق ورزشی در دانشگاههای کشور از دیدگاه اعضای هیئت علمی گروههای حقوق و تربیت بدنی دانشگاههای اصفهان، تهران و شهید بهشتی در سال 1392 (مجموعاً 173 نفر) است. تحقیق توصیفی و از نوع تحقیقات کیفی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه نیمه سازمانیافته گردآوری شد. 28 نفر از اعضای هیئت علمی که با تدریس، تألیف و ترجمه کتابهایحقوق ، ورزش و برنامهریزییهای درسی در ارتباط بودند، به طور هدفدار به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به پرسشهای تحقیق پاسخ دادند. پاسخگویان معتقد بودند، به دلیل کاستیهای محرز در قوانین مربوط به ورزش در حقوق ایران و نیاز جامعه، ایجاد رشته حقوق ورزش ضرورت دارد. مصاحبهشوندگان بر سر راهاندازی رشته حقوق ورزشی در دانشکدهها یا گروههای آموزشی حقوق با ترکیبی از دروس حقوق و ورزش توافق داشتند. وجود استادان دارای مدرک دکترای حقوق و علوم ورزشی در دانشگاهها زمینه بسیارمناسبی برای تأسیس این رشته است. در این مقاله دیدگاه استادان در هفت زمینه کاستیهای حقوق ورزش، تجاری شدن ورزش،ایجاد مشاغل جدید، امکانات تخصصی، استقلال رشته حقوق ورزش، آموزشهای کوتاهمدت، دروس حقوق ورزش، مدارک استادان وشرایط کارگاههای آموزشی حقوق ورزش بررسی شده است.
ابراهیم برزگر؛ سید ابراهیم سرپرست سادات
چکیده
این مقاله، حاصل دغدغهای پژوهشی در فلسفۀ علم است که در آن پرسشهای هستیشناسی، شناخت-شناسانه، روششناسانه و ارزششناختی در مورد «میانرشتگی» و «علوم سیاسی» طرح و بررسی شده است. در پرتو این نگاه، نقطه تمرکز مقاله آن است که آیا علوم سیاسی یا علم سیاست رشته یا پروژهای میانرشتهای است؟ پروژۀ میانرشتهای چنانکه از ...
بیشتر
این مقاله، حاصل دغدغهای پژوهشی در فلسفۀ علم است که در آن پرسشهای هستیشناسی، شناخت-شناسانه، روششناسانه و ارزششناختی در مورد «میانرشتگی» و «علوم سیاسی» طرح و بررسی شده است. در پرتو این نگاه، نقطه تمرکز مقاله آن است که آیا علوم سیاسی یا علم سیاست رشته یا پروژهای میانرشتهای است؟ پروژۀ میانرشتهای چنانکه از مقدمات نظری بر میآید دربردارندۀ یک عرصهشناختی (همگرایی و ادغام رشتهای) و هم بعدی عملی (همکاری) است. موضوعاتی چون تعریف علوم سیاسی، موضوع و مسائل آن، تحولات حوزۀ معرفتشناختی، تحولات عصر جدید، اقتضائات زندگی، زنجیره فرایندی امروزین، کارگزاری انسان اجتماعی و چند بعدی، کثرت سطوح، رابطه، وابستگیهای متقابل و پویاییها، ضرورت تبادل رشتهای و چندرشتگی یا میانرشتگی در علوم سیاسی را رهیافتی غیرقابل انکار نمودهاست. بنابراین علوم سیاسی پروژهای میانرشتهای است؛ توصیفی که رجحان نظری و عملی آن بر رشتۀ علم سیاست در این مقاله نشان داده شده است.
ناصرالدین علی تقویان
چکیده
در این جستار، مشکل عمدة اجرای طرحها و پژوهشهای میانرشتهای در این نکته دیده شده است که در این گونه طرحها در نهایت دو نوع الگوی روششناختی در برابر هم صفآرایی میکنند که همانا روششناسی کمیِ مورد استفاده در علوم طبیعی و روششناسی کیفیِ مورد استفاده در علوم انسانی و اجتماعی است. این مشکل، کار را به جایی رسانده است که گفتوگوی ...
بیشتر
در این جستار، مشکل عمدة اجرای طرحها و پژوهشهای میانرشتهای در این نکته دیده شده است که در این گونه طرحها در نهایت دو نوع الگوی روششناختی در برابر هم صفآرایی میکنند که همانا روششناسی کمیِ مورد استفاده در علوم طبیعی و روششناسی کیفیِ مورد استفاده در علوم انسانی و اجتماعی است. این مشکل، کار را به جایی رسانده است که گفتوگوی سودمند و سازنده میان متخصصان وابسته به هر یک از این دو الگو در یافتن زبانی مشترک برای رسیدن به چشماندازهایی درخور که راهگشای حل مسائل و مشکلات انسانی و اجتماعی باشد، به بنبست رسیده است. مسألة ترجمهپذیری نیز در سایة همین مشکل سر برمیآورد و ازاینرو توجه به زبان و معیارهای ارتباطیِ آن در کانون توجه قرار میگیرد. در این جستار نخست به بیان ریشههای چنین مشکلی پرداخته شده و ضمن برشمردن ویژگیها و نیز بنیانهای نظری هر دو الگو، بنبست ارتباط میان این دو الگو واکاوی و تحلیل میشود. سپس با بهرهگیری از نظریة کنش ارتباطی و کاربردشناسی جهانی و بر پایة معیارهای نظریة انتقادی، راه برونرفت از این بنبست، در کاربست روش «فهم انتقادی» دیده شده است. روشن است که الگوی روششناختی خود این جستار همانا روششناسی ارتباطیِ برآمده از آرا و اندیشههای هابرماس است.
تورج زینیوند
چکیده
پس از آنکه دانش ادبیّات تطبیقی، چالشها و محدودیّتهای خاص مطالعات تاریخی - فرهنگی و جریان اثباتگرایی تأثیر و تأثّر مکتب فرانسه را پشت سر گذراند، مطالعات میانرشتهای از سوی رماک و ولک به عنوان قلمروی نوین در این حوزه مطرح گردید. این عرصهی پژوهشی تازه، پایانی بر تکگویی، انزوا و تجزیه گرایی علوم انسانی، بویژه ادبیّات، ...
بیشتر
پس از آنکه دانش ادبیّات تطبیقی، چالشها و محدودیّتهای خاص مطالعات تاریخی - فرهنگی و جریان اثباتگرایی تأثیر و تأثّر مکتب فرانسه را پشت سر گذراند، مطالعات میانرشتهای از سوی رماک و ولک به عنوان قلمروی نوین در این حوزه مطرح گردید. این عرصهی پژوهشی تازه، پایانی بر تکگویی، انزوا و تجزیه گرایی علوم انسانی، بویژه ادبیّات، در پیوند با دیگر هنرها و دانشهای بشری (موسیقی، نقاشی، عکاسی، سینما، فلسفه، سیاست، جامعه شناسی و ...) بوده و ادبیّات را به عنوان مادّهای برای دیگر هنرها، دانشها، گفتمانها و معارف بشری تبدیل نموده است. نگارندهی این جستار، ضمن بررسی «چرایی» پیدایش مطالعات میانرشتهای در حوزهای ادبیّات تطبیقی، به نقد و تحلیل «چگونگی» پژوهشهای روشمند در این قلمرو نیز پرداخته است. از این رو، برای تحلیل کمی و کیفی استنادهای پژوهش، برخی از پژوهشهای تطبیقی این قلمرو نیز مورد نقد و ارزیابی و استناد قرار گرفته است.
میان رشتهای
حسین شجاعی؛ عباس مصلائی پور؛ سجاد اسدبیگی
چکیده
متن الهی قرآن کریم و رابطه مستقیم آن با عقاید مسلمانان از جمله عناصر مؤثری محسوب میشوند که باعث پدید آمدن نوعی انحصارگرایی صنفی در زمینه انجام تحقیقات قرآنی توسط عالمان دین در سنت قرآنپژوهی مسلمانان شده است. همین مسئله باعث نوعی کنترل در مواجهه با قرآن شده بود و بههمین دلیل نتایج بهدستآمده در این نوع تحقیقات نیز عمدتاً منطبق ...
بیشتر
متن الهی قرآن کریم و رابطه مستقیم آن با عقاید مسلمانان از جمله عناصر مؤثری محسوب میشوند که باعث پدید آمدن نوعی انحصارگرایی صنفی در زمینه انجام تحقیقات قرآنی توسط عالمان دین در سنت قرآنپژوهی مسلمانان شده است. همین مسئله باعث نوعی کنترل در مواجهه با قرآن شده بود و بههمین دلیل نتایج بهدستآمده در این نوع تحقیقات نیز عمدتاً منطبق با مبانی و جهانبینی اسلامی بود، زیرا محقق قرآنپژوه از شناخت کامل و کافی در زمینه اسلام، کلام اسلامی و همچنین قرآن برخوردار بود. لکن با تغییر و تحولاتی که امروزه در حوزه توسعه علوم، پژوهش، گرایش به مطالعات میانرشتهای و همچنین دوری از انحصارگرایی علمی پدید آمده است، پژوهشگران مختلفی به تحقیق در حوزه قرآن اقدام میکنند. در این میان با توجه به گریزناپذیر بودن این فضا ازیکسو و همچنین حساسیت پژوهش در قرآن و لزوم جلوگیری از آثار سوء و اشتباهاتی که امکان پیشآمد آنها وجود دارد، تدوین الزامات کلامی پژوهشهای قرآنی در حوزههای مختلف پژوهشی و تحقیقی ضروری بهنظر میرسد. مقاله پیشرو با تمرکز بر الزامات کلامی پژوهش میانرشتهای در زمینه قرآن کریم و استفاده از روش کتابخانهای، بهدنبال معرفی عناصر قابلتأمل و الزامات این گونه پژوهشی در سه سطح معرفتشناسی، اصطلاحشناسی و روششناسی میباشد تا با ایجاد خط سیر تحقیق صحیح، نگرانیهای مربوط به نتایج بهدستآمده از این نوع تحقیقات را کاهش دهد.
میان رشتهای
فاطمه منصوریان؛ سعید خزایی؛ سیدپیمان شریعت پناهی؛ محمود مشفق
چکیده
هدف این مقاله کشف عوامل تأثیرگذار بر افزایش جمعیت در کلانشهرها و در نهایت ارائه مدلی برای رشد جمعیت مبتنی با نظر خبرگان است. با توجه به اینکه عوامل متعدد مترتب بر زندگی در کلانشهرها، که مهاجرت، باروری و مرگ و میر را متأثر میسازد، از حوزههای مختلفی از جمله اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سرچشمه میگیرد؛ ابتدا با مروری بر مفاهیم نظری، ...
بیشتر
هدف این مقاله کشف عوامل تأثیرگذار بر افزایش جمعیت در کلانشهرها و در نهایت ارائه مدلی برای رشد جمعیت مبتنی با نظر خبرگان است. با توجه به اینکه عوامل متعدد مترتب بر زندگی در کلانشهرها، که مهاجرت، باروری و مرگ و میر را متأثر میسازد، از حوزههای مختلفی از جمله اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سرچشمه میگیرد؛ ابتدا با مروری بر مفاهیم نظری، عوامل رشد جمعیت کلانشهرها شناسایی و بهصورت عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، جغرافیایی و زیرساختی و امکانات شهری دستهبندی و تحلیل شدهاند و مدل مفهومی اولیه استخراج شده است. سپس زیرمعیارهای تأثیرگذار بر هر یک از عوامل فوق بهصورت مستقل با یکدیگر مقایسه و اولویتبندی شدهاند. پس از آن با استفاده از توزیع پرسشنامه محققساخته در میان 30 نفر از خبرگان جمعیتشناسی، جامعهشناسی و اقتصادی با استفاده از روش تحلیل سلسلهمراتبی نشان داده شده که مجموعه عوامل اقتصادی بیشترین تأثیر را بر رشد جمعیت شهر داشته است و مجموعه عوامل فرهنگی و اجتماعی، زیرساختی و امکانات شهری و جغرافیایی در جایگاههای بعدی هستند. همچنین در اولویتبندی نهایی، زیرمعیارهای اشتغال، درآمد، سبک زندگی و ارزشهای فردی دارای بیشترین وزن در بین یازده زیرمعیار شدند. در انتها مدل نهایی رشد جمعیت در کلانشهرها ارائه شده است.
هادی خانیکی؛ محمدحسین پناهی؛ محمد امین قانعی راد؛ زرین زردار
چکیده
رسانهها به عنوان شکلدهندگان به افکار عمومی، نقشی تعیینکننده در حمایت از رشد و توسعه علم و فناوری دارند. آنها این کار را از طریق طراحی چارچوبهای رسانهای برای طرح موضوعات مختلف علمی انجام میدهند. این مقاله به دنبال شناسایی چارچوبهایی است که سریالهای تلویزیونی جمهوری اسلامی ایران به کمک آنها بیوتکنولوژی را به تصویر کشیدهاند. در ...
بیشتر
رسانهها به عنوان شکلدهندگان به افکار عمومی، نقشی تعیینکننده در حمایت از رشد و توسعه علم و فناوری دارند. آنها این کار را از طریق طراحی چارچوبهای رسانهای برای طرح موضوعات مختلف علمی انجام میدهند. این مقاله به دنبال شناسایی چارچوبهایی است که سریالهای تلویزیونی جمهوری اسلامی ایران به کمک آنها بیوتکنولوژی را به تصویر کشیدهاند. در این پژوهش تصویری که از بیوتکنولوژی در سریالهای تلویزیونی ارائه شده با استفاده از تحلیل کیفی چارچوب بررسی میشود. برای دستیابی به این مقصود، سریالهای تلویزیونی شبکه های پنجگانه سراسری سیمای جمهوری اسلامی ایران از سال 1388 تاکنون مورد بررسی قرار گرفتند و از آن میان دو سریال بال های خیس (1392) و فاکتور هشت (1387) محصول شبکه یک، که موضوع محوری آنها بیوتکنولوژی بود، برای تحلیل نهایی انتخاب شد. سپس برای دستیابی به چارچوبها، تلفیقی از دو روش تحلیل مضمونی و نشانهشناسی استفاده شد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که بیوتکنولوژی در قالب شش چارچوب اصلی در سریال های تلویزیونی به تصویرکشیده شده اند. این شش چارچوب عبارتند از توطئه، ایدئولوژی و ارزش های معنوی، پیشرفت علمی، اخلاق، اقتصاد و استقلال.