نوع مقاله : مقاله علمی ـ پژوهشی
نویسنده
استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه تهران
چکیده
ظهور علوم میانرشتهای و تخصصطلبی بعد از تحولات علمی در قرن 19 محصول شرایط تاریخی بود. فقدان نظریههای عام و فراگیر، زمینهساز تجزیه علوم اجتماعی و به تبع آن جغرافیا گردید. علم جغرافیا نیز در گذر زمان به دو رشته جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی تقسیم شد. هرکدام از این رشتهها از علوم مشابه و همجوار به منظور غنیسازی مبانی نظری و توسعه قلمرو مطالعاتی خود استفاده کردند. جغرافیای انسانی در قرن نوزدهم بیشتر از انسانشناسی تأثیر پذیرفت و در اول قرن نوزدهم و اول قرن بیستم تحت تأثیر جامعهشناسی بود و از نیمه قرن بیستم تاکنون متأثر از علوم زیستی، روانشناسی، اقتصاد سیاسی و نظریههای اجتماعی بوده است. یکی از زیرشاخههای جغرافیای انسانی که عمدتاً تحت تأثیر اقتصاد سیاسی و ایدئولوژیهای چپ قرار گرفت جغرافیای رادیکال بود. جغرافیای رادیکال با رویکردی بنیادستیز، بر عدالت اجتماعی تأکید میورزد و با بررسی کیفیت زندگی انسانها در فضاهای مختلف سعی در تغییر مناسبات اجتماعی و اقتصادی و فضایی دارد. بنابراین پویایی و برخورد انتقادی از ویژگیهای جغرافیای رادیکال است.
کلیدواژهها
ارسال نظر در مورد این مقاله