عبدالحسین خسروپناه
چکیده
فلسفههای مضاف یکی از مباحث و علوم نوظهوری است که به تازگی، کتاب مستقلی به فارسی در باب آن نگاشته شده است. فیلسوفان فلسفه را به معنای عام و خاص تفسیر کردهاند و فلسفه خاص را عوارض هستی دانستهاند. دیدگاه برگزیده در چیستی فلسفه، عبارت از عوارض وجود انضمامی انسان است. این تعریف به ما میدان میدهد تا به گونهای گسترده، با انواع فلسفههای ...
بیشتر
فلسفههای مضاف یکی از مباحث و علوم نوظهوری است که به تازگی، کتاب مستقلی به فارسی در باب آن نگاشته شده است. فیلسوفان فلسفه را به معنای عام و خاص تفسیر کردهاند و فلسفه خاص را عوارض هستی دانستهاند. دیدگاه برگزیده در چیستی فلسفه، عبارت از عوارض وجود انضمامی انسان است. این تعریف به ما میدان میدهد تا به گونهای گسترده، با انواع فلسفههای مضاف به حقایق بپردازیم. یکی از انواع فلسفههای مضاف عبارت است از فلسفه مضاف به علوم با رویکرد تاریخی ـ منطقی یا نظریه دیدهبانی که به پژوهشگر اجازه میدهد با رویکردی درجه دوم به پرسشهای بیرونی علوم بپردازد و رابطه علوم را با یکدیگر کشف کند. این کشف، نه تنها به پرسشهای فلسفه مضاف و پرسشهای برونعلمی پاسخ میدهد، بلکه مهمترین روش برای کشف و تأسیس علوم بینارشتهای است؛ به ویژه، اگر موضوع علم را محوری مشترک بدانیم که احکام و عوارضی معین بر آن حمل میشود. پس این مقاله درصدد است تا با تعریفی برگزیده از حکمت نوین اسلامی و چیستی و انواع فلسفههای مضاف و نظریه معیار تمایز علوم به این ادعا بپردازد که فلسفه مضاف به علوم یا نظریه دیدهبانی، مهمترین روش برای کشف و شناسایی علوم بین رشتهای است و نباید در علوم بین رشتهای کشف شده و تحقق یافته توقف کرد.