ابراهیم برزگر
چکیده
مطالعات میانرشتهای گونهای از علوم است که بعد از آشکار شدن ضعفها و کاستی های تخصصی شدن و شعبهشعبه شدن علم به رشتههای تخصصی ریز، ضرورت یافته است. این اندیشه و طرح بر وحدت و یکپارچگی علوم در حوزههای فلسفه، علوم طبیعی، علوم ریاضی، و علوم انسانی تأکید میورزد. فلسفه پیدایش علوم میانرشتهای از سویی، در واقعیات عینی و ظهور پدیدههای ...
بیشتر
مطالعات میانرشتهای گونهای از علوم است که بعد از آشکار شدن ضعفها و کاستی های تخصصی شدن و شعبهشعبه شدن علم به رشتههای تخصصی ریز، ضرورت یافته است. این اندیشه و طرح بر وحدت و یکپارچگی علوم در حوزههای فلسفه، علوم طبیعی، علوم ریاضی، و علوم انسانی تأکید میورزد. فلسفه پیدایش علوم میانرشتهای از سویی، در واقعیات عینی و ظهور پدیدههای منفرد، اما چندوجهی و پدیدههایی ریشه دارد که تبیین همزمانی، مشکلشناسی میانرشتهای، راه حلشناسی میانرشتهای، و اقدام همگانی و فراگیر را میطلبید. از سوی دیگر، در مجادلات نظری و نقد روششناسی تجزیه و ترکیب و علوم پوزیتیویسمی ریشه دارد. این گونه مطالعات هم محدودیتها و کاستیهای روش تجزیهگرایی و تخصصیمحوری را برطرف میکند، هم ظرفیتها و امکانات پژوهشی جدیدی برای حوزههای مختلف علوم فراهم میآورد.