جعفر توفیقی؛ حمید جاودانی
چکیده
درک بهینه میانرشتهایها، نخست، نیازمند واکاوی مفهوم مطالعات رشتهای است که بخش نخست این نوشتار را به خود اختصاص داده است. به باور بسیاری از اندیشهپردازان، کاستیها و نقاط ضعف مطالعات رشتهای، پیچیدگی مسائلی که جامعه بشری با آنها روبرو شده است و تغییرات پارادایمی پدید آمده در عرصه جامعه بشری، که مسیر را برای گذر از جامعه ...
بیشتر
درک بهینه میانرشتهایها، نخست، نیازمند واکاوی مفهوم مطالعات رشتهای است که بخش نخست این نوشتار را به خود اختصاص داده است. به باور بسیاری از اندیشهپردازان، کاستیها و نقاط ضعف مطالعات رشتهای، پیچیدگی مسائلی که جامعه بشری با آنها روبرو شده است و تغییرات پارادایمی پدید آمده در عرصه جامعه بشری، که مسیر را برای گذر از جامعه صنعتی به سوی جامعه دانش هموار میکند، از جمله بایستههای پرداختن به فعالیتهای میانرشتهای قلمداد شده است. بخش دوم این نوشتار بیشتر بر مفهومسازیها در قلمرو میانرشتهایها، بر مبنای رویکردهای متفاوت، به نگارش درآمده است که از جمله، دربرگیرنده رویکرد دگرگونهساز، رویکرد هنجاری، و رویکرد شناختشناسانه است که مفهومسازیهای متفاوتی را درباره میانرشتگی موجب میشود.
کیوان زاهدی
چکیده
این مقاله دو هدف را پی میگیرد: در مرحله نخست رخداد فراگشت میانرشتهای با تکیه بر فرایند تحول و نه تاریخ تحول بررسی میشود، و در مرحله بعد رویکرد آینده در امتداد این فراگشت در چارچوب رویکرد مدیریت علم آیندهنگر پیشنهاد میشود. بدین ترتیب نشان داده میشود که فراگشت میانرشتهای از مرز روششناسی مدل یک یا سرمشق معمول عبور کرده ...
بیشتر
این مقاله دو هدف را پی میگیرد: در مرحله نخست رخداد فراگشت میانرشتهای با تکیه بر فرایند تحول و نه تاریخ تحول بررسی میشود، و در مرحله بعد رویکرد آینده در امتداد این فراگشت در چارچوب رویکرد مدیریت علم آیندهنگر پیشنهاد میشود. بدین ترتیب نشان داده میشود که فراگشت میانرشتهای از مرز روششناسی مدل یک یا سرمشق معمول عبور کرده و در حال گذر از مرحله پسامعمول یا روششناسی مدل دو است. همچنین در ادامه پیشبینی میشود این فراگشت که تاکنون دارای تحول انگیختگی سازگاری بوده است منتهی به انگیختگی همگزینگی در چارچوب مهندسی تفاعلی خواهد گشت. بدین ترتیب این مقاله با بررسی تمایزهای میانرشتهای، به فلسفه وجودی این حوزه پرداخته و با گذر از روششناسی ناشی از فلسفه وجودی آن به بررسی چالشها، ویژگیهای آموزش و پژوهش میانرشتهای و در نهایت ارائه راهکاری جدید برای افزایش بهرهوری در تثبیت و توسعه این روند میپردازد.
غلامرضا فدائی
چکیده
در این مقاله به تعریف رشته و میانرشته و تاریخچه این دو پرداخته و این سؤال مطرح میشود که بهرغم میل و یا تکرار عدهای که مشتاقانه و رضایتمندانه کتابداری و اطلاعرسانی را یک میانرشته میدانند، نویسنده استدلال میکند که تا رشتهای نباشد میانرشته مفهومی ندارد. او تأکید میکند که میانرشتگی، پاسخی به یک سونگری پوزیتیویسم ...
بیشتر
در این مقاله به تعریف رشته و میانرشته و تاریخچه این دو پرداخته و این سؤال مطرح میشود که بهرغم میل و یا تکرار عدهای که مشتاقانه و رضایتمندانه کتابداری و اطلاعرسانی را یک میانرشته میدانند، نویسنده استدلال میکند که تا رشتهای نباشد میانرشته مفهومی ندارد. او تأکید میکند که میانرشتگی، پاسخی به یک سونگری پوزیتیویسم و فروکاهی مسائل اجتماعی و انسانی به علوم طبیعی است؛ زیرا از زمانی که نارسایی تحقیق در علوم انسانی با محوریت پوزیتیویسم مطرح شد، مسئله میانرشتگی نیز قوت گرفت. در واقع بحث بر روی مسائل انسانی و اجتماعی جز از طریق نگاههای همهجانبه میسر نیست؛ بنابراین میانرشتگی نفی رشته بودن نیست بلکه نقد آن است؛ ازاینرو اگر کتابداری و اطلاعرسانی بخواهد به عنوان یک حوزه علمی مطرح شود، در آغاز باید رشته باشد تا سپس بتواند با سایر رشتهها بهویژه رشتههای علوم انسانی و یا دیگر رشتهها تعامل کند. در عین حال اثبات رشتهبودن کتابداری و اطلاعرسانی با تعاریف موجود امکانپذیر نیست و باید با تعریف جدیدی از آن، این مسئله را حل کرد. نویسنده معتقد است تعریف جدید او میتواند این مشکل را حل کند.
محمد جواد شریف زاده؛ الیاس نادران
چکیده
انتشار مقاله «مسأله هزینه اجتماعی» به قلم رونالد کوز در دهه 1960 میلادی را میتوان نقطه عطفی در مطالعات بین رشتهای در حوزه اقتصاد و دانشهای مرتبط با آن به شمار آورد. تا پیش از انتشار قضیه کوز اقتصاددانان – که عمدتاً در چارچوب نظریه نئوکلاسیک میاندیشیدند- نیازی نمیدیدند که گامهای خود را از دایره مطالعات درون رشتهای ...
بیشتر
انتشار مقاله «مسأله هزینه اجتماعی» به قلم رونالد کوز در دهه 1960 میلادی را میتوان نقطه عطفی در مطالعات بین رشتهای در حوزه اقتصاد و دانشهای مرتبط با آن به شمار آورد. تا پیش از انتشار قضیه کوز اقتصاددانان – که عمدتاً در چارچوب نظریه نئوکلاسیک میاندیشیدند- نیازی نمیدیدند که گامهای خود را از دایره مطالعات درون رشتهای فراتر گذارند و مسایل حقوقی و تاریخی را در تحلیلهای خود وارد نمایند. کوز به همراه دیگر اقتصاددانان مکتب حقوق مالکیت نشان داد که اگر هزینه-های مبادله مخالف صفر باشد کارایی اقتصادی مستقل از قواعد حقوقی نخواهد بود و در نتیجه نهادهای حقوقی نقشی انکارناشدنی در رسیدن به کارایی خواهند داشت. بدین ترتیب کوز و همراهان وی به اقتصاددانان یادآوری کردند که تا وقتی هزینههای مبادله مخالف صفر است، گریزی از انجام مطالعات میان رشتهای وجود نخواهد داشت. ظهور دانش جدید «حقوق و اقتصاد» به عنوان یک دانش میان رشتهای تا حد زیادی مدیون همین تلاشهاست. در این مقاله افقهای نوین و چشم اندازهای جدیدی که در پی این تحولات نظری فراهم آمده است معرفی و دلالتهای آن برای مطالعات بین رشتهای حقوق، اقتصاد و تاریخ در اسلام بیان میشود. چنان که خواهیم دید قضیه کوز و مفهوم محوری هزینههای مبادله میتوانند نقش مهمی در توسعه مطالعات بین رشتهای اسلامی در حوزه اقتصاد داشته باشند و به ایجاد افقهای جدید پژوهشی کمک نمایند.
رضوان حکیم زاده
چکیده
توجه روز افزون به برنامههای درسی میان رشتهای در آموزش عالی بیانگر وجود چالشهایی است که کار آمدی برنامههای درسی با تکیه بر موضوعات مجزا را در معرض نقدی جدی قرار میدهد.یکی از مهمترین پدیدههایی که باعث وجود این چالشها است، روند جهانی شدن میباشد.جهانی شدن –صرف نظر از دیدگاهی که در مقابل آن اتخاذ میکنیم- دلالتهایی را ...
بیشتر
توجه روز افزون به برنامههای درسی میان رشتهای در آموزش عالی بیانگر وجود چالشهایی است که کار آمدی برنامههای درسی با تکیه بر موضوعات مجزا را در معرض نقدی جدی قرار میدهد.یکی از مهمترین پدیدههایی که باعث وجود این چالشها است، روند جهانی شدن میباشد.جهانی شدن –صرف نظر از دیدگاهی که در مقابل آن اتخاذ میکنیم- دلالتهایی را برای حوزه برنامههای درسی به همراه دارد که از جمله آنها میتوان به افزایش و گسترش بی سابقه منابع علمی قابل دسترس دانشجویان از طریق فناوری های نوین ارتباطاتی و اطلاعاتی اشاره کرد.علاوه بر این حضور در بازار کار جهانی و انواع جدید مشاغل ،همچنین پذیرش مسئولیت های جدید دانشجویان بعنوان اعضای جوامع جهانی،ملی و محلی نیازمند کسب صلاحیت هایی است که در رویکرد سنتی موضوعات درسی مجزا قابل دسترسی نیست.در این راستا بین المللی شدن آموزش عالی فرایندی است که به عنوان راهکار و پاسخ منطقی برای چالش های برآمده از جهانی شدن توسط صاحبنظران آموز ش عالی و متعاقباً دانشگاه های پیشرو در جهان مورد توجه قرار گرفته است.این مقاله با معرفی مختصر مفهوم جهانی شدن و همچنین بین المللی شدن و وجوه تمایز آن ها، به بررسی رویکردها و راهکارهای بین المللی شدن در عرصه برنامه های درسی آموزش عالی می پردازد و در ادامه با تکیه بر قر ائن و شواهد سعی دارد نشان دهد که حرکت به سمت بین المللی شدن آموزش عالی و اتخاذ رویکرد میان رشته ای در برنامه های درسی آموزش عالی با فراهم سازی زمینه ارتقاء فهم چشم اندازهای جهانی و کسب صلاحیت های شهروندی جهانی ، می تواند پاسخ مطلوبی به الزامات دنیای امروز باشد که درهم تنیدگی پدیده ها،تنوع و تغییرات سریع از جمله مشخصات بارز آن هستند.
مرتضی بحرانی
چکیده
میانرشتگی، چه در مقام آموزش و چه در مقام پژوهش، در بسیاری از کشورهای جهان بهعنوان روشی نوین در نهاد دانش، جای خود را باز کرده است. اینکه چه اقتضائاتی میانرشتگی را به منصۀ ظهور رسانده است، و چه عواملی آن را بسط و یا تعدیل میکنند، نیازمند یک بررسی همهجانبه است. در تحلیل بررسیهای موجود، اگرچه بهعلل مختلف ظهور و بسط و تعدیل ...
بیشتر
میانرشتگی، چه در مقام آموزش و چه در مقام پژوهش، در بسیاری از کشورهای جهان بهعنوان روشی نوین در نهاد دانش، جای خود را باز کرده است. اینکه چه اقتضائاتی میانرشتگی را به منصۀ ظهور رسانده است، و چه عواملی آن را بسط و یا تعدیل میکنند، نیازمند یک بررسی همهجانبه است. در تحلیل بررسیهای موجود، اگرچه بهعلل مختلف ظهور و بسط و تعدیل میانرشتهای پرداخته شده است، اما از نگاهی آسیبشناسانه و با روشی پدیدارشناسی، کمتر بهعلت غایی این پدیده پرداخته شده است. مدعای پژوهش حاضر این است که میانرشتگی میتواند، «مسئولیت» را بهمثابه علت غایی خود بیابد. آنچه میانرشتگی را در دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی جا انداخته است، ضرورت توجه به مقولهای بهنام مسئولیت است. از آنجا که دنیای پیچیدۀ کنونی رابطۀ میان فرد و جامعه را دستخوش دگرگونی کرده است بهنحوی که هریک از دیگری مطالباتی را میخواهد این میانرشتگی است که میتواند فرد و جامعه را در قبال یکدیگر مسئول بار آورد. میانرشتگی طبق این تقریر، پناهبردن به مرزهای دانش بدیل برای یافتن پاسخ مکفی به پرسشهایی است که یک قلمرو معرفتی واحد توان ارائۀ آن را ندارد. همین نکته میتواند تیغ دو لبه باشد: صاحب دانش میانرشتهای، ضعف خود را در ارائۀ پاسخ مسئولانه با گریز زدن از یک دانش به دانش دیگر بپوشاند. اما با نگاهی رویهای به میانرشتهای میتوان آن را بهسان اخلاقی هنجاری تصور کرد که غایتش آموزش افراد جامعه جهت ارائۀ پاسخهای مسئولانه به پرسشهایی است که در قلمرو دانش میانرشتگی آنان مطرح است.
حمیدرضا آراسته؛ سعیده معماری
چکیده
جمهوری اسلامی ایران بر آن است که با اجرای برنامههای توسعه و رسیدن به اهداف چشمانداز بیستساله تا سال 1404، جامعهای مبتنی بر دانایی و کشوری توسعهیافته ایجاد کند. دستیابی به این امر مهم نیازمند مدیریت دانش در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی است. هدف از این تحقیق، بررسی عوامل بنیادی مدیریت دانش در محیطهای دانشگاهی بود. یکی از دانشگاههای ...
بیشتر
جمهوری اسلامی ایران بر آن است که با اجرای برنامههای توسعه و رسیدن به اهداف چشمانداز بیستساله تا سال 1404، جامعهای مبتنی بر دانایی و کشوری توسعهیافته ایجاد کند. دستیابی به این امر مهم نیازمند مدیریت دانش در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی است. هدف از این تحقیق، بررسی عوامل بنیادی مدیریت دانش در محیطهای دانشگاهی بود. یکی از دانشگاههای دولتی تهران با جامعة آماری 383 نفر اعضای هیئت علمی دانشگاه انتخاب شد که از این تعداد صد نفر در تحقیق مشارکت کردند. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامة محققساخته، مشتمل بر 49 گویة بستهپاسخ و 3 گویة باز پاسخ بود. از تحلیل عاملی به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات و شناسایی ابعاد مدیریت دانش استفاده شد. بر اساس نتایج بهدستآمده، عوامل بنیادی مدیریت دانش در دانشگاه نمونه، اشاعه دانش (آموزش)، تولید دانش (پژوهش)، بهکارگیری دانش (خدمات اجتماعی) و ذخیرة دانش بودند.
امیرحسین خالقی؛ علی اصغر پورعزت
چکیده
اندیشههای کوهن و دیدگاه پارادایمی، انگارههای پیشرفت و انباشتی بودن علم را به چالشی ویرانگر کشید و پس از آن «پارادایم» بارها در علوم اجتماعی هم به کارگرفته شد و اقبالی گسترده یافت. نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که آیا در مطالعات میانرشتهای میتوان از رویکردهای چند/فرا پارادایمی بهره گرفت یا گفتگو و پل زدن ...
بیشتر
اندیشههای کوهن و دیدگاه پارادایمی، انگارههای پیشرفت و انباشتی بودن علم را به چالشی ویرانگر کشید و پس از آن «پارادایم» بارها در علوم اجتماعی هم به کارگرفته شد و اقبالی گسترده یافت. نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که آیا در مطالعات میانرشتهای میتوان از رویکردهای چند/فرا پارادایمی بهره گرفت یا گفتگو و پل زدن میان پارادایمها ناشدنی است. در این پژوهش نخست مفهوم پارادایم و دیدگاههای گوناگون آن واکاوی میشود که مفهوم ناهمسنگی پارادایمها در آن نقش پررنگی دارد و سپس امکان گفتگوی پارادایمها در مطالعات میانرشتهای بررسی میشود. رویکرد پژوهش توصیفی- تطبیقی است و با ژرفکاوی پژوهشهای پیشین درباره رویکردهای پارادایمی دنبال میشود.در پایان نشان داده میشود که یکی از دشواریهای بحث درباره پارادایمها و به ویژه رویکرد چند/فرا پارادایمی، کاربست باز و سست مفهوم پارادایم است و گنگی آن با پیش چشم داشتن زمینه کاربرد تا اندازه زیادی کاسته میشود. همچنین نتیجه میگیریم رویکرد چند/فرا پارادایمی مفهومی ناسازنماست که ویژگی اساسی پارادایمها را نادیده میگیرد و در مطالعات میانرشتهای نمیتوان همهنگام از چند پارادایم در بررسی پدیدهها بهره گرفت.
مقصود فراستخواه
چکیده
میانرشتهگرایی، علامتی از بحران رویکردهای سنتی به علمورزی و مدلهای متعارف برنامهریزی آموزشی و درسی و ساختارهای معمول دپارتمانها و تخصصهای دانشگاهی است. هدف از این مقاله شناخت زمینههای پیدایی و برآمدن میانرشتهای شدن، پیشرانهای آن، ظرفیتها ومحدودیتها و آسیبپذیریها، و سرانجام الزامات وبایستههای آن است. روش ...
بیشتر
میانرشتهگرایی، علامتی از بحران رویکردهای سنتی به علمورزی و مدلهای متعارف برنامهریزی آموزشی و درسی و ساختارهای معمول دپارتمانها و تخصصهای دانشگاهی است. هدف از این مقاله شناخت زمینههای پیدایی و برآمدن میانرشتهای شدن، پیشرانهای آن، ظرفیتها ومحدودیتها و آسیبپذیریها، و سرانجام الزامات وبایستههای آن است. روش تحقیق فراتحلیل کیفی تحقیقات قبلی به منظور افقگشایی برای فعالیتها و برنامههای دانشگاه وآموزش عالی در ایران به کار رفته است. هشت دسته عوامل مؤثر به شرح 1. تحولات ساختی –کارکردی در علم، 2. تحولات کلان پارادیمی، 3. تحولات فناوری اطلاعات وارتباطات، 4. تحولات انتظارات بیرونی از علم، 5. تحولات ناشی از کشش تقاضا، 6. عامل جهانی شدن، 7. تحولات نهادی و8. عامل فناوری شناسایی شد. ظرفیتها و محدودیتهای هر یک از رویکردهای رشتهای و میانرشتهای همسنجی شد. علم جلودار سرحدی، علمی پیشرو در کرانهای نوپدید دانش بشری، رهیافتی پیشرو برای توسعه جهان اجتماعی با مرجعیت علم است وبدون پارادایم میانرشتهای و رویکرد شبکهای قابل پی جویی نیست. با وجود کاراییهای فراوان فعالیت میانرشتهای به دلیل معرضها و آسیبپذیریها، لازم است در این فعالیتها احتیاط کرد. هفت گروه از بایستههای راهبردی فعالیتهای آموزشی وپژوهشی میانرشتهای به همراه سازوکارهای اجرایی به دست آمد. میانرشتهای شدن مستلزم رویکرد فلسفۀ علم پیچیدهای است که تمایزات علم را با تشابهاتشان تألیف میکند
غلامحسین خورشیدی؛ شیوا پیشگاهی
چکیده
توسعه علوم میانرشتهای، مسالهای چند بعدی است. از این رو، پرداختن به ساز و کارها، ظرفیتها، و موانع تحقق توسعه این علوم در ایران کار پیچیدهای است. در این رابطه نمیتوان به کلی گویی کرد و تنها به ذکر عناوینی بسنده نمود زیرا همه آنچه در این رابطه مطرح است برای همه حوزههای علم مشترک نمیباشد و حتی در یک حوزه خاص هم گرچه مشترکات ...
بیشتر
توسعه علوم میانرشتهای، مسالهای چند بعدی است. از این رو، پرداختن به ساز و کارها، ظرفیتها، و موانع تحقق توسعه این علوم در ایران کار پیچیدهای است. در این رابطه نمیتوان به کلی گویی کرد و تنها به ذکر عناوینی بسنده نمود زیرا همه آنچه در این رابطه مطرح است برای همه حوزههای علم مشترک نمیباشد و حتی در یک حوزه خاص هم گرچه مشترکات فزونی میگیرند ولی مورد به مورد تفاوتها نیز رخ مینمایند. این پیچیدگیها آنگاه که میانرشتهها حاصل ازدواج دو یا چند حوزه متفاوت باشند، عمق و وسعت بیشتری مییابند. در این مقاله کوشیدهایم تا موضوع را تنها در حوزه علوم انسانی مورد بررسی قرار دهیم. اصطلاح میانرشتهای اغلب، با مسامحه به کار میرود و معمولاً، همراه با واژههای مشابه، از جمله چندرشتهگرایی و فرارشتهگرایی، استفاده یا جایگزین آنها میشود که در این مقاله تلاش ما پرهیختن از این مسامحه نیز میباشد. چندین دهه است کهدرمحیط دانشگاهی جهانی رشتهمداری حاکم شدهاست که تأکید فزایندهای بر تخصص و مزایای آن دارد و تنهابه متخصصان یاصاحبنظران یک رشته خاص اجازهداده میشود بهپژوهش و ارائه نظریه در آن رشته بپردازند. در سالهای اخیر، بهدلیل پیچیدگی جوامع و گستردگی و تنوع مسائل، ناکارآمدی این شیوه بیش از پیش آشکار شده است و این امر مهمترین پایه رواج مطالعات بینرشتهای به حساب میآید؛ البته درک عمیقتر موضوعات و شناخت بیشترو کاملتر پدیدهها نیز انگیزه دیگر رواج این نوع تحقیقات میباشد. منظور از مطالعات بینرشتهای، فرایند درگیر شدن رشتههای مختلف علمی در پاسخگویی به یک سؤال، حل یک مسأله یا طرح موضوعی است که بهعلت پیچیدگی و وسعت زیاد آن قابل بررسی با استفاده از یک رشته واحد نیست. در مطالعات میانرشتهای کارآمد از هر رشته علمی بهعنوان یک منبع معتبر اطلاعاتی به تناسب استفاده میشود و این در واقع نوعی رویکرد ماتریسی در سامانه بهرهبرداری از دانشهای متنوع بشری است؛ بنابراین، چنین مطالعاتی، نهتنها با ترکیب اطلاعات به دانش جدیدی دست مییابند، بلکه درک کاملتری از تشابهات و تمایزات بین رشتهها نیزایجاد میکنند. تفاوت در مفروضات، دیدگاهها، روشها، زبان و اصطلاحات فنی هر رشته و موانع شناختی دیگر در انسانها از جمله مشکلاتی هستند که استفاده از مطالعات میانرشتهای را محدود میسازند. دراین مقاله، ابتدا بهاهمیت و ضرورت گسترش تحقیقات میانرشتهای در علوم انسانی و دانشگاههااشاره میشود، پس ازآن به مفهوم تحقیقات میانرشتهای و شرایط انجام آن پرداخته میشود. موانع انجاماینگونه تحقیقات و راههای غلبه بر این موانع مطرح خواهند شد.
کیومرث ایراندوست
چکیده
قرن بیستم دوره دگرگونی زندگی اجتماعی انسان و تسلط الگوی زندگی شهری بود. ظهور شهرهای بزرگ در سرتاسر جهان با مسائلی بس پیچیده و متنوع همراه بود، از این رو ایجاد علومی که بتوانند پدیده شهر و مسائل و مشکلات پیامده آن را در شکلی جامع و فراگیر مطالعه و بررسی کنند، بیش از پیش ضرورت یافت. در این میان جغرافیا از پیشتازان عرصه آموزش و پژوهش در ...
بیشتر
قرن بیستم دوره دگرگونی زندگی اجتماعی انسان و تسلط الگوی زندگی شهری بود. ظهور شهرهای بزرگ در سرتاسر جهان با مسائلی بس پیچیده و متنوع همراه بود، از این رو ایجاد علومی که بتوانند پدیده شهر و مسائل و مشکلات پیامده آن را در شکلی جامع و فراگیر مطالعه و بررسی کنند، بیش از پیش ضرورت یافت. در این میان جغرافیا از پیشتازان عرصه آموزش و پژوهش در زمینه امور شهری به شمار میآید. اگرچه تاریخ علم جغرافیا با تاریخ زندگی بشر بر روی کره خاکی و شناخت انسان از محیط پیرامون خود آغاز میشود اما جغرافیای شهری با سابقهای کوتاه (در مقایسه با سایر شاخههای جغرافیا) بسیار سریع به یکی از رشتههای پرکاربرد علمی در سطح جهان بدل شد. همزمان، رشته برنامهریزی شهری تکوین و تکامل خود را آغاز کرد و ابتدا در غرب و سپس در کشورهای در حال توسعه جایگاه خود را در دانشگاه و عرصههای تخصصی باز کرد. غالباً این توافق وجود دارد که جغرافیا شهری و برنامهریزی شهری هر دو از علوم جدید هستند و ماهیتی میانرشتهای دارند و پیوندهای مشخص و روشنی در روند تکاملی خود دارند. این نوشتار با روشی تحلیلی و توصیفی و با استفاده از منابع مکتوب و متون مرتبط در پی آن است تا با تحلیل روند تکوین و تکامل این دو رشته ماهیت میانرشتهای آنها را بررسی و تحلیل کند. جغرافیای شهری در حالی که ماهیتی میانرشتهای دارد، به جزئی از رشته جدید برنامهریزی شهری بدل شده است و برنامهریزی شهری با بهرهگیری از علم جغرافیا و سایر علوم شهری یک نظم میانرشتهای جدید را جهت کاربردی کردن و مدیریت تلفیق علوم موجود در راستای حل مسائل و مشکلات شهری بنیان گذاشت.
حسن محجوب عشرت آبادی؛ عماد ملکینیا؛ داود قرونه
چکیده
فعالیتهای میان رشته ای بهعنوان یک نوآوری در جهت مقابله با چالشهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی فراروی آموزش عالی در نظر گرفته شده است. فشارهای بیرونی و نیاز به ترکیب حوزههای مختلف دانش برای حل مسائل امروزی، اهمیت تحقیقات میانرشتهای را دو چندان کرده است و فعالیتهای میانرشتهای نوشداروی مشکلات آموزش عالی امروزی ...
بیشتر
فعالیتهای میان رشته ای بهعنوان یک نوآوری در جهت مقابله با چالشهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی فراروی آموزش عالی در نظر گرفته شده است. فشارهای بیرونی و نیاز به ترکیب حوزههای مختلف دانش برای حل مسائل امروزی، اهمیت تحقیقات میانرشتهای را دو چندان کرده است و فعالیتهای میانرشتهای نوشداروی مشکلات آموزش عالی امروزی شناخته شده است.هیچ سازمانی به اندازه دانشگاه تخصصی نیست در نتیجه حل چالشهای فراروی آموزش عالی میانرشتهای بستگی به اصلاح ساختارهای فرهنگی دارد تا این تخصصها رشد یابند. اعضای هیأت علمی نقش اساسی در تغییرات سازمانی موردنیاز برای توسعه فعالیتهای میان رشته ای ایفاء مینمایند و در واقع اساتید نقش اصلی را در ابتکارات میانرشتهای بازی میکنند در این مقاله مواردی از قبیل: رشتههای دانشگاهی، نیاز به آموزشهای میانرشتهای، چالشهای فراروی تحقیقات میانرشتهای، نقش مدیران و اعضای هیأت علمی در تسهیل ابتکارات میانرشتهای و استراتژیهای مورد استفاده در فعالیتهای میانرشتهای بحث و بررسی قرار گرفتهاند. میتوان نتیجه گرفت که، موانع اصلی فعالیتهای میانرشتهای، موانع ساختاری رشتهها است. این موانع عبارتند از: قرار دادن اعضای هیات علمی و محققان در دپارتمانهای جداگانه و غیر قابل نفوذ، سازماندهی دانش به صورت حوزههای مجزا، حاکم کردن دیدگاهها و نظریات محدود و خاص بر رفتارهای علمی و قالبی کردن رفتارها. دانشگاه و موسسات آموزش عالی جهت تسهیل آموزشها و تحقیقات میانرشتهای بایستی بر استراتژیهایی در زمینه ساختارهای سازمانی، اعضای هیأت علمی و سیاستهای تغییر تاکید داشته باشند.
جلال درخشه؛ اباصالح تقی زاده
چکیده
یکی از مسایلمهم در فهم ساحت اجتماعی، سخن گفتن از روش است. تا تحولی در عرصه روششناسی رخ ندهد، جهشی نیز در تولید و آفرینش جدید و متفاوت در حوزه علوم اجتماعی اتفاق نخواهد افتاد. پژوهش حاضر درآمدی است به معرفی روشی جدید در ساحتعلوماجتماعی، البته در سطح خردترِ مفهومشناسی، تا گامی در جهت نیل به هدف مورد نظر برداشته شود. پرسش اصلی متن حاضر ...
بیشتر
یکی از مسایلمهم در فهم ساحت اجتماعی، سخن گفتن از روش است. تا تحولی در عرصه روششناسی رخ ندهد، جهشی نیز در تولید و آفرینش جدید و متفاوت در حوزه علوم اجتماعی اتفاق نخواهد افتاد. پژوهش حاضر درآمدی است به معرفی روشی جدید در ساحتعلوماجتماعی، البته در سطح خردترِ مفهومشناسی، تا گامی در جهت نیل به هدف مورد نظر برداشته شود. پرسش اصلی متن حاضر را میتوان اینگونه بیان نمود: چگونه توان فهم نسبت به یک مفهوم حاصل میشود و چگونه آن مفهوم برای ما معنادار میشود؟ به عبارت دیگر روششناسی شناخت یک مفهوم در حوزه علوم اجتماعی چگونه باید باشد؟ بر این اساس با بهرهگیری از آموزههای ویتگنشتاین متاخر، اولا مقولهای بسیار مهم در ساحت علوم اجتماعی یعنی متدولوژی مفهومشناسی که عموماً نسبت به آن بیتوجهی میشود، مورد بحث قرار میگیرد، چرا که عموماً پژوهشگران علوم اجتماعی مفاهیم را آنگونه که باید معنا کنند، معنا نمیکنند و از این رو دچار اختلالی زبانی به نام «فروکاستگی مفهومی» میشوند. ثانیا سعی شده بواسطه معرفی روش و قالبی نو، تحت عنوان «فروکاستگی پدیدارشناسانه»، مسیری جدید جهت فهم و معنابخشی واژگان تاثیرگذار در حوزههای مختلف علوم اجتماعی پیشنهاد شود. در نهایت نیز این روش به عنوان نمونه در مورد مفهوم سیاست در شبکه مفهومی- زبانی اندیشمندان مسلمان مورد بررسی قرار گرفته است، تا به صورت عملی نیز روش فروکاستگی پدیدارشناسانه پیاده شود.
سید عبدالامیر نبوی
چکیده
اسلام گرایی یکی از اثرگذارترین پدیده های معاصر به شمار می آید که برخی از مهمترین رویدادهای سیاسی و اجتماعی منطقه خاورمیانه را رقم زده و نقطه کانونی تحقیقات متعددی بوده است. استدلال مقاله حاضر آن است که درک عمیق تر این پدیده پیچیده و پویا مستلزم تلقی اسلام گرایی به عنوان مفهومی میانرشتهای است؛ یعنی مفهومی مهاجر ...
بیشتر
اسلام گرایی یکی از اثرگذارترین پدیده های معاصر به شمار می آید که برخی از مهمترین رویدادهای سیاسی و اجتماعی منطقه خاورمیانه را رقم زده و نقطه کانونی تحقیقات متعددی بوده است. استدلال مقاله حاضر آن است که درک عمیق تر این پدیده پیچیده و پویا مستلزم تلقی اسلام گرایی به عنوان مفهومی میانرشتهای است؛ یعنی مفهومی مهاجر که در مرز رشته های گوناگون علوم انسانی و اجتماعی میایستد و امکان بررسی آن در چارچوب یک رشته یا رهیافت خاص ممکن نیست. این تلقی سبب می شود فهمی میان رشته ای از این پدیده بهدست آید؛ چه آنکه ابعاد مختلف این پدیده از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار می گیرد و از ساده سازی یا تقلیل گرایی در تحلیل اجتناب می شود. برای دوری از انتقاداتی که در زمینه نفی روش یا رد تخصصگرایی برآمده از رشته ها بر مطالعات میانرشتهای وارد شده است و همچنین عدم انجام مطالعه ای چندرشتهای، سازماندهی و کامیابی پژوهشی با این رویکرد در گرو تعامل و گفتگوی انتقادی میان حوزه های گوناگون علوم انسانی و اجتماعی است. از اینرو مطالعه اسلام گرایی در تلاقی یافتهها و تجارب دانشها و رهیافتهای گوناگون قرار می گیرد و اختلافات و تناقضات میان آنها نیز، نه نفی، که از طریق گفتگوی انتقادی مقایسه میشود. از این امر که میتوان با عنوان پیوند از آن نام برد و نگاه فرایندی بر آن حاکم است، حدود و ویژگی های رشتهها و رهیافت های مختلف حفظ می شود، اما محدودیت های ناشی از وضعیت دروننگر آنها جای خود را به انعطاف پذیری می دهد. هدف نهایی مقاله آن است که نشان دهد بررسی پدیده اسلامگرایی بدون توجه به اینگونه تلقی، به لحاظ علمی، نه ممکن است و نه مطلوب.
جبار رحمانی
چکیده
یکی از مباحث مهم در مطالعات علم طی دو دهه اخیر، مبحث میانرشتهای بودن و چگونگی تلفیق علوم مختلف و دستاوردهای آنها برای ایجاد شناخت بهتر و کاملتر از پدیدههای علمی است. میانرشتگی به عنوان راه حلی برای فرارفتن از مرزهای سرسخت دانش ها و نزدیکتر کردن هر چه بیشتر علوم مختلف است. رشتهای بودن نتیجه تقسیم کار تاریخی میان حوزههای ...
بیشتر
یکی از مباحث مهم در مطالعات علم طی دو دهه اخیر، مبحث میانرشتهای بودن و چگونگی تلفیق علوم مختلف و دستاوردهای آنها برای ایجاد شناخت بهتر و کاملتر از پدیدههای علمی است. میانرشتگی به عنوان راه حلی برای فرارفتن از مرزهای سرسخت دانش ها و نزدیکتر کردن هر چه بیشتر علوم مختلف است. رشتهای بودن نتیجه تقسیم کار تاریخی میان حوزههای معرفت بود. میانرشتگی نیز راه حلی برای فراتر رفتن از محدودیتهای این تقسیم کار سنتی است. مطالعه فرهنگ به مثابه پدیدهای چند بعدی و فراگیر در حیات انسانی نیز مستلزم نگاهی میانرشتهای بوده است. انسانشناسی به عنوان علم پژوهش پیرامون انسان و فرهنگ، در شرایط تاریخیای شکل گرفت که از یکسو بنیانگذاران این علم و از سوی دیگر موضوع آن از همان آغاز خصلت میانرشتهای داشته است. در این مقاله تلاش شده با رویکردی میانرشتهای چارچوبهای تاریخی و نظری علم انسانشناسی مورد بحث و بررسی قرار گیرد و در نتیجه نیز بیان شده که این ساختار میانرشتهای که ناشی از شرایط اولیه این علم بوده، همچنان خصیصه اصلی آن باقی مانده و قلمرو فرهنگشناسی را به عنوان عرصهای میانرشتهای تثبیت کرده است به تعبیر دیگر میتوان گفت چارچوب بنیادی میانرشتهای انسانشناسی آنرا به علمی چند منظری و مبتنی بر سایر علوم تبدیل کرده است.
نعمت الله موسیپور
چکیده
سبک زندگی پدیدهای است که باورها، ارزشها، دانشها و صلاحیتهای فردی را در موقعیتهای اجتماعیـفردی متبلور میکند. سبک زندگی، بخش حقیقی تمدنهای بشری را میسازد و البته به شکل ساده و خطی حادث نمیشود. تبلور درونیات آدمیان، یعنی سبک زندگی، به طور جدی متأثر از موقعیتِ عمل آنان است و زمان و مکان آن گونه که در ادراک شخص ساخته میشود، ...
بیشتر
سبک زندگی پدیدهای است که باورها، ارزشها، دانشها و صلاحیتهای فردی را در موقعیتهای اجتماعیـفردی متبلور میکند. سبک زندگی، بخش حقیقی تمدنهای بشری را میسازد و البته به شکل ساده و خطی حادث نمیشود. تبلور درونیات آدمیان، یعنی سبک زندگی، به طور جدی متأثر از موقعیتِ عمل آنان است و زمان و مکان آن گونه که در ادراک شخص ساخته میشود، بستر عمل او را شکل میدهد. با آنکه بنیاد اصلی سازنده سبک زندگی شخص دیندار، دین است، اما تحقق آن برای اشخاص فعال در سازمانها، متأثر از واقعیت جاری حیات سازمانی است؛ که در قالب قوانین و مقررات عمل میکند و به انواعی از سبک زندگی منجر میشود. سه شکل مواجهه بین باورها و ارزشها دینی با واقعیتهای سازمانی قابل تصور است: انطباق کامل؛ انطباق نسبی و عدم انطباق. در هر یک از اشکال مذکور، گونهای از سبک زندگی در موقعیتهای دانشگاهی جلوه مینماید، که سبک زندگی آموزشگران دانشگاهی نامیده میشود. آنچه توجه بهاین گونهها را واجد اهمیت میکند، بازتاب آن در تأثیرگذاری تربیتی فعالیتهای آموزشیاین گروه است. آموزشگر، فقط یک شخص دارای سبک زندگی نیست؛ بلکه بیش از آن، «آموزنده سبک زندگی» است که به شیوه غیرمستقیم و پنهان عمل میکند. اگر تحقق «تمدن نوین اسلامی» مورد نظر است و «بخش حقیقی» آن را متن زندگی مردم تشکیل میدهد و اگر متن زندگی مردم به شکل آشکار و پنهان متأثر از رفتارهای تحصیلکردگان جامعه است، پس تبیین چگونگی عمل آموزشگران دانشگاهی در شرایط کنونی به عنوان الگوهای مستقیم و غیرمستقیم جوانان حائز اهمیت است.
نعمتالله فاضلی
چکیده
این نوشتار از دو بخش اصلی تشکیل شده است؛ بخش نخست، بررسی نظری رشتههای دانشگاهی در جهان است. این بخش، به چیستی رشتههای دانشگاهی، چگونگی پیدایی و تکوین آنها، کارکردهای آغازین و سرانجام، و بحرانهای ناشی از تحول در کارکردهای رشتههای دانشگاهی اختصاص دارد. بخش دوم، به بررسی وضعیت رشتههای دانشگاهی در ایران میپردازد. به این منظور، ...
بیشتر
این نوشتار از دو بخش اصلی تشکیل شده است؛ بخش نخست، بررسی نظری رشتههای دانشگاهی در جهان است. این بخش، به چیستی رشتههای دانشگاهی، چگونگی پیدایی و تکوین آنها، کارکردهای آغازین و سرانجام، و بحرانهای ناشی از تحول در کارکردهای رشتههای دانشگاهی اختصاص دارد. بخش دوم، به بررسی وضعیت رشتههای دانشگاهی در ایران میپردازد. به این منظور، دربارهی زمینههای تاریخی، اجتماعی پیدایی رشته در ایران و شباهتها و تفاوتهای آن با غرب، کارکردهای رشته و سرانجام، چالشهای فراروی رشته در ایران بحث شده است. به طور خاص، در این نوشتار، به تحلیل مفهومی ـ نظری رشته در نظام دانشگاه از منظر مطالعات فرهنگی پرداختهایم. از اینرو، از منظر مطالعات فرهنگی و بینش جامعهشناسانه، سؤالاتی دربارهی مفهوم رشته و مسائل مرتبط با آن طرح و تجزیه و تحلیل شده است. نوشتار حاضر با استناد به استدلال جو مورن ـ مبنی بر اینکه مطالعات فرهنگی بیش از آنکه رشته باشد، رویکرد است و به ازای هر رشته، میانرشتگی و مطالعات فرهنگی وجود دارد ـ در نگاه به رشته و میانرشتگی از منظر مطالعات فرهنگی، نظر به اینهمانی این هردو اصطلاح دارد. بنابراین، گویی از منظر میانرشتگی (مطالعات فرهنگی) به میانرشتگی نگاه میکند و موضوع رشتهی دانشگاهی در جهان و ایران را پی میگیرد.
محمدصادق زاهدی
چکیده
امروزه کاربردی کردن دانش به رویکرد غالب در سیاستگذاری آموزش عالی تبدیل شده است. در این میان، کاربردی کردن علوم نظری از دشواری و پیچیدگی خاصی برخوردار است، زیرا تقسیمبندی علوم به نظری و کاربردی، این دو را در برابر یکدیگر قرار میدهد. با این حال مدتهاست علومی همچون فیزیک، شیمی و ریاضیات، که از علوم پایه محسوب میشوند، به ...
بیشتر
امروزه کاربردی کردن دانش به رویکرد غالب در سیاستگذاری آموزش عالی تبدیل شده است. در این میان، کاربردی کردن علوم نظری از دشواری و پیچیدگی خاصی برخوردار است، زیرا تقسیمبندی علوم به نظری و کاربردی، این دو را در برابر یکدیگر قرار میدهد. با این حال مدتهاست علومی همچون فیزیک، شیمی و ریاضیات، که از علوم پایه محسوب میشوند، به کاربردی و نظری تقسیم شده و در مؤسسههای آموزش عالی نیز به صورت رشتههای مجزا ارایه میشوند. در این میان تقسیم فلسفه به نظری و کاربردی، چندان مورد توجه قرار نگرفته است. اصطلاح فلسفه کاربردی اگرچه توسط برخی محققان به کار رفته و انجمنهایی نیز با این نام شکل گرفته است، اما به جریان تعریف شدهای در نظام آموزش عالی تبدیل نشده است. در این مقاله با اشاره به تفاوت مفهوم فلسفه کاربردی با آنچه در گذشته از آن به حکمت عملی تعبیر میشده است، میانرشتهگی، به عنوان رهیافتی مناسب برای کاربردی کردن فلسفه در شاخه های مختلف فلسفی، معرفی و به گونههای مختلف کاربردی شدن فلسفه با توجه به تنوع میانرشتگی اشاره می شود.
رضا اکبری نوری
چکیده
روش، عنصر اساسی و تعیینکننده در انجام موفقیتآمیز یک عمل، به ویژه پژوهش و مطالعه است. به این معنا که مطالعه یا پژوهش به خودی خود آن اندازه مهم نیست که چگونگی انجام آن. مقاله حاضر در صدد معرفی روشی عام با کاربردی بدون مرز برای انجام پژوهشها و مطالعات میانرشتهای است، و با برشمردن، تحلیل، و چگونگی کاربست عناصر تفکر انتقادی میکوشد ...
بیشتر
روش، عنصر اساسی و تعیینکننده در انجام موفقیتآمیز یک عمل، به ویژه پژوهش و مطالعه است. به این معنا که مطالعه یا پژوهش به خودی خود آن اندازه مهم نیست که چگونگی انجام آن. مقاله حاضر در صدد معرفی روشی عام با کاربردی بدون مرز برای انجام پژوهشها و مطالعات میانرشتهای است، و با برشمردن، تحلیل، و چگونگی کاربست عناصر تفکر انتقادی میکوشد تا آن را به عنوان روشی عام برای انجام مطالعات و پژوهشهای میانرشتهای در علوم انسانی ارائه کند.
رحمان پاریاد؛ یحیی معروفی
چکیده
ضرورتهای نوین زندگی بشر تخصصگرایی در علوم را پدید آورد. با وجود این، ردهبندی دانش از آغاز تا کنون نتوانسته است مرزروشنی بین حوزههای علمی پدید آورد و هنوز در این خصوص، اجماعی بین دانشمندان حاصل نشده است. تخصصگرایی افراطیتوأم با درک پیچیدگی موضوعات مورد مطالعه، باعث شد که ضرورت توجه به نگرشهای تلفیقی در حوزه تولید دانش گسترش یابد.مقاله حاضر تلاش میکند در بخش نخست وضع موجود معرفت و ضرورت نیاز به وحدت بین علوم را توضیح دهد. در بخش دوم،نویسندگان به اختصار الگوهای جدید تبیین دانش را مورد بحث قرار میدهند. در بخش پایانی با ارائه یک انگاره، وحدت رشتههایمختلف در حوزه علوم انسانی مورد توجه قرار میگیرد.
بیشتر
ضرورتهای نوین زندگی بشر تخصصگرایی در علوم را پدید آورد. با وجود این، ردهبندی دانش از آغاز تا کنون نتوانسته است مرزروشنی بین حوزههای علمی پدید آورد و هنوز در این خصوص، اجماعی بین دانشمندان حاصل نشده است. تخصصگرایی افراطیتوأم با درک پیچیدگی موضوعات مورد مطالعه، باعث شد که ضرورت توجه به نگرشهای تلفیقی در حوزه تولید دانش گسترش یابد.مقاله حاضر تلاش میکند در بخش نخست وضع موجود معرفت و ضرورت نیاز به وحدت بین علوم را توضیح دهد. در بخش دوم،نویسندگان به اختصار الگوهای جدید تبیین دانش را مورد بحث قرار میدهند. در بخش پایانی با ارائه یک انگاره، وحدت رشتههایمختلف در حوزه علوم انسانی مورد توجه قرار میگیرد.
بختیار شعبانی ورکی؛ امین بابادی
چکیده
امروزه تعاریف و گونهشناسیهای متعددی از همکاری رشتهها ارائه شده است. بررسی منابع، از گفتمانهای متنوع، متمایز و بعضاً متضاد حکایت میکنند. در این مقاله به منظور ارائه تصویری روشن از همکاری رشتهای، ضمن ارائه و نقد فهم رایج از همکاری رشتهها و گونهشناسیهای وابسته به آن، تکثر رشتهای به عنوان بدیل فهم رایج ...
بیشتر
امروزه تعاریف و گونهشناسیهای متعددی از همکاری رشتهها ارائه شده است. بررسی منابع، از گفتمانهای متنوع، متمایز و بعضاً متضاد حکایت میکنند. در این مقاله به منظور ارائه تصویری روشن از همکاری رشتهای، ضمن ارائه و نقد فهم رایج از همکاری رشتهها و گونهشناسیهای وابسته به آن، تکثر رشتهای به عنوان بدیل فهم رایج از همکاری رشتههای مختلف ارائه شده است. بر این اساس چنین ادعا میشود که میتوان گونههای دیگر همکاری رشتهای نظیر چندرشتهای، بینرشتهای، میانرشتهای و فرارشتهای را زیر چتر تکثر رشتهای دستهبندی کرد. در تکثر رشتهای، برخلاف فهم رایج از همکاری رشتهها (نظیر: میانرشتهای) رویکرد معرفتشناختی در مقابل رویکرد ابزاری قرار ندارد. همکاری بینرشتهای از این منظر، سرانجام، بهصورت فرارشتهای متبلور میشود. بنابراین تکثررشتهای در مقابل نظام رشتهای قرار نمیگیرد، بلکه نقش مکمل حوزههای دانش را ایفا میکند. به علاوه، در تکثر رشتهای ارتباط طولی در همکاری رشتهها، جایگزین ارتباط عرضی میان آنها میشود و با نظر به مسأله مورد بررسی، طرح پژوهشی و موضوع، بهتدریج از نظامهای ساده دانش، مطرح در نظام رشتهای، به سمت نظامهای پیچیده دانش پیش میرود، بهنحوی که در فرایندی تبدیلپذیر، فرارشته جدید ظهور و بروز پیدا میکند.
عباس منوچهری
چکیده
اندیشه سیاسی، آن نوع نظرورزی است که در رشتههای متعددی صورتبندی میشود. فلسفه سیاسی، ایدئولوژی سیاسی، الهیات سیاسی، و ادبیات سیاسی شاخصترین انواع اندیشه سیاسی هستند. اگر چه در یک سیر تاریخی «علم سیاست» به «علم قدرت» تبدیل شد، ولی اکنون بار دیگر برای دستیافتن به «زندگی خوب»، «سیاست اندیشی» به سرآغازهای ...
بیشتر
اندیشه سیاسی، آن نوع نظرورزی است که در رشتههای متعددی صورتبندی میشود. فلسفه سیاسی، ایدئولوژی سیاسی، الهیات سیاسی، و ادبیات سیاسی شاخصترین انواع اندیشه سیاسی هستند. اگر چه در یک سیر تاریخی «علم سیاست» به «علم قدرت» تبدیل شد، ولی اکنون بار دیگر برای دستیافتن به «زندگی خوب»، «سیاست اندیشی» به سرآغازهای خود باز گشته است. با توجه به چرخش معرفتی «علم سیاست» به اخلاق، از یکسو، و چرخشی که در مطالعات توسعه و علم اقتصاد به اندیشه هنجاری صورت گرفته است، از سوی دیگر، بهره بردن از تضمنات عملی اندیشه سیاسی، ضرورتی تاریخی بهنظر میرسد. در این مقاله، ابتدا به تحلیلها و نظریههای شاخصی که درباره چیستی اندیشه سیاسی ارایه شدهاند رجوع میشود، آنگاه روایت دلالتی _ پارادایمی بهعنوان شیوهای بدیل برای تبیین میانرشتهای اندیشه سیاسی ارایه میشود.
زهیر صیامیان گرجی؛ سعید موسوی سیانی
چکیده
کارکردهای فردی و اجتماعی و فرهنگی تاریخ بهویژه نقش تاریخ در حمایت معرفتی از پارادایمهای رقیب در نظام های علمی در جوامع انسانی زمینهساز اهمیت یافتن طرح پرسش از اعتبار گزارههایی است که بهعنوان «شناخت از گذشته» و «واقعیت گذشته» در علم تاریخ و عمل مورخانه تولید میشود. آگاهی از نقش مهم تاریخ بهمثابه ...
بیشتر
کارکردهای فردی و اجتماعی و فرهنگی تاریخ بهویژه نقش تاریخ در حمایت معرفتی از پارادایمهای رقیب در نظام های علمی در جوامع انسانی زمینهساز اهمیت یافتن طرح پرسش از اعتبار گزارههایی است که بهعنوان «شناخت از گذشته» و «واقعیت گذشته» در علم تاریخ و عمل مورخانه تولید میشود. آگاهی از نقش مهم تاریخ بهمثابه گذشته و علم تاریخ به عنوان علم شناساگر گذشته در قالب منبعی معرفتشناسانه، منجر به طرح پرسش از امکان شناخت تاریخی و مبانی اعتبار و صدق آن از سوی فیلسوفان و نیز مصرفکنندگان این معرفت و واکنشهایی از سوی تولیدکنندگان آن یعنی مورخان شدهاست. از چنین چشماندازی این مسائل یکی از مهمترین چالشهای معرفتشناسانه برای مورخان از عهد ارسطو تاکنون بوده است، اما باید گفت اکثر پاسخهای مورخان به آن بر اساس تجربه عملی کار مورخانه بوده و دچار فقر مفهومی و نظری است. به نظر میرسد با عبور از پارادایم تخصصگرایی در تعریف رشتههای علوم انسانی و قرار گرفتن در پارادایم تعاملهای بینرشتهای امکانی برای مورخان پدید میآید که از مفاهیم نظری دانش معرفتشناسی برای گفتگوی انتقادی با منتقدان علمی بودن تاریخ و تبیین امکان شناخت تاریخی و صدق و اعتبار آن استفاده کنند. بر اساس چنین رویکردی میتوان از طرح بحث روش حصول تصور معیار از معرفت در معرفتشناسی استفاده کرد و نشان داد شناخت تاریخی با تلقی بافتگرایانه از شناخت، ممکن و معتبر است.
میان رشتهای
علیاصغر قاسمی؛ راضیه امامی میبدی
چکیده
یکی از ابزارهایی که میتواند در رشد و توسعه تمامی علوم، بهویژه علوم انسانی نقش داشته باشد، توسعه مطالعات میانرشتهای است. در این مقاله تلاش شده است از طریق مصاحبه نیمهساختمند با جمعی از صاحبنظران و اندیشمندان کشور و تحلیل محتوای آرای ایشان به این پرسش پاسخ داده شود که از نظر خبرگان، مهمترین عوامل و موانع رشد علوم انسانی در ...
بیشتر
یکی از ابزارهایی که میتواند در رشد و توسعه تمامی علوم، بهویژه علوم انسانی نقش داشته باشد، توسعه مطالعات میانرشتهای است. در این مقاله تلاش شده است از طریق مصاحبه نیمهساختمند با جمعی از صاحبنظران و اندیشمندان کشور و تحلیل محتوای آرای ایشان به این پرسش پاسخ داده شود که از نظر خبرگان، مهمترین عوامل و موانع رشد علوم انسانی در ایران چیست و توسعه مطالعات میانرشتهای در رشد علوم انسانی چه نقش و جایگاهی دارد؟ نتایج بهدستآمده نشان میدهد از نظر خبرگان، مقوله «توسعه میانرشتهایها» با اختصاص جایگاه دوازدهم در میان عوامل شانزدهگانه رشد و توسعه علوم انسانی فینفسه نقش چندان مؤثری در رشد و توسعه این علوم در ایران ندارد و کارآمدی این ابزار، مستلزم تأمین شرایط مهمتری همچون تأمین فضای باز فکری در دانشگاهها و استقلال جامعه علمی است. همچنین توسعه مطالعات میانرشتهای درصورتیکه به افزایش همافزایی علمی صاحبنظران رشتههای مرتبط در حوزه علوم انسانی و نیز ارتقای توانمندی علمی استادان، دانشجویان و پژوهشگران و کاربردیتر شدن علوم انسانی در کشور منجر شود، میتواند در رشد و توسعه علوم انسانی و اجتماعی مؤثر واقع گردد.
میان رشتهای
علیرضا محمدی کلهسر
چکیده
مقاله حاضر با تحلیل نسبت روایتشناسی ساختارگرا و مطالعات میانرشتهای، در پی پاسخ دادن به این پرسشها است که چه عواملی در رویآوری روایتشناسی به میانرشتگی مؤثر بوده است و اصولاً این چرخش را باید برآمده از امکانی در روایت دانست یا ضرورتی روششناختی؟ حرکت بهسوی میانرشتگی را نهتنها در گرایشهای جدید روایتشناسی بلکه در ...
بیشتر
مقاله حاضر با تحلیل نسبت روایتشناسی ساختارگرا و مطالعات میانرشتهای، در پی پاسخ دادن به این پرسشها است که چه عواملی در رویآوری روایتشناسی به میانرشتگی مؤثر بوده است و اصولاً این چرخش را باید برآمده از امکانی در روایت دانست یا ضرورتی روششناختی؟ حرکت بهسوی میانرشتگی را نهتنها در گرایشهای جدید روایتشناسی بلکه در تغییرات رویداده در نظریههای روایتشناسان ساختارگرا نیز میتوان پی گرفت. ازاینرو نوشتار حاضر، ریشههای این حرکت را در انتقادات و اصلاحات انجامشده بر مهمترین نظریههای این حوزه تا اوایل دهه 1970 پی خواهد گرفت. با دنبال کردن سیر نظریههای روایتشناسان ساختارگرا میتوان شاهد نوعی گسست آرام از ایده استقلال و خودبسندگی ادبیات و تمایل به سایر رشتهها برای تحلیل روایت بود. مؤثرترین عوامل این تغییرات عبارتند از: توجه به نقش مؤلفههای فرهنگی؛ و فرآیند خوانش (حضور خواننده) در درک ساختار روایی. این ملاحظات، نتایجی را برای روایتشناسی بههمراه داشته است. نخست اینکه اهداف کلان روایتشناسی را از بررسی ویژگیهای متنی به بررسی فرآیند خوانش و درک روایت تغییر داد، و دوم اینکه پای رشتهها و حوزههای مرتبط با فرهنگ و مطالعات ذهن را نیز به روایتشناسی گشود.