نوع مقاله : مقاله علمی ـ پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری مردمشناسی، گروه مردمشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز، تهران، ایران
2 استادیار انسان شناسی، گروه علوم اجتماعی، واحد گرمسار، دانشگاه آزاد اسلامی، گرمسار، ایران
چکیده
موسیقی بهعنوان خردهنظام فرهنگی همواره در پژوهشهای فرهنگی و انسانشناختی جایگاه داشته است و در نگرش مجموعه تام فرهنگی از منظرهای گوناگون همچون ساختارگرایی، کارکردگرایی، نشانهشناسی، اتنوموزیکولوژی و... محل بحث و گفتوگوی مکاتب مختلف نظری بوده است. در این پژوهش با توجه به کارکردهای موسیقی بر اساس تحولات تاریخی، در برهه زمانی مورد نظر نشان داده شد که میان رشتهٔ موسیقی با دانش تاریخ فرهنگی و انسانشناسی ارتباط میانرشتهای برقرار است. روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی و از نوع اسنادی و میدانی با تأکید بر عنصر مصاحبه بوده است و مبتنی بر رهیافت کیفی است. چارچوب نظری مورد استفاده در این پژوهش نظریهٔ کارکردگرایی برونیسلاو مالینوفسکی و نظریه ساختارگرایی کلود لویاشتراوس است. بر این اساس، افزون بر دو کارکرد ساختاری موسیقی، یعنی زیباییشناسی و بیان احساسات، به کارکردهای مفروض بنابر مقتضیات زمان و نیازهای اجتماعی بر موسیقی نیز پرداخته میشود. در بازهٔ زمانی این پژوهش کارکردهای آشکار از جمله ایجاد همبستگی، بیان مفاهیم نمادین، کارکرد در موسیقی آیینی، کارکرد هنجارساز، کارکرد ایجاد هیجان به عنوان کارکرهای آشکار و همچنین کارکردهای پنهان از جمله برقراری ارتباط یکسان با طبقههای متنوع اجتماعی، همدردی با آسیبدیدگان وضع موجود، ایجاد پیام خاص درخصوص اقدام، بیداری و پایداری وفق گفتمان زمان در مخاطب و گستردگی مخاطب پیام مشهود است.
کلیدواژهها
ارسال نظر در مورد این مقاله