میان رشتهای
الناز ابی زاده؛ سمیه قدیم زاده
چکیده
ارزش مکانهای تاریخیــفرهنگی منحصر در ویژگیها و ارزشهای کالبدی نیست، بلکه روابط و ارزشهای اجتماعی را نیز شامل میشود که نقش مهمی در شکلگیری معانی و ماندگاری آنها دارد و نیازمند حفاظت و توجه به رویکردهای میانرشتهای در این مسیر است. در این میان یکی از موانع اصلی حفاظت معنامحور، ارتباط اندک و حتی تعارض منافع میان ذینفعان ...
بیشتر
ارزش مکانهای تاریخیــفرهنگی منحصر در ویژگیها و ارزشهای کالبدی نیست، بلکه روابط و ارزشهای اجتماعی را نیز شامل میشود که نقش مهمی در شکلگیری معانی و ماندگاری آنها دارد و نیازمند حفاظت و توجه به رویکردهای میانرشتهای در این مسیر است. در این میان یکی از موانع اصلی حفاظت معنامحور، ارتباط اندک و حتی تعارض منافع میان ذینفعان مختلف است که حکایت از سرمایه اجتماعی پایین در امر حفاظت دارد. هدف از این مقاله تبیین چگونگی هدایت سرمایههای اجتماعی بهعنوان مفهوم و پدیدهای میانرشتهای در راستای حفاظت معنامحور مکانهای تاریخیـ فرهنگی است که به روش توصیفی و تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانهای و اسنادی انجام شده است. یافتهها حاکی از آن است که توانمندسازی ساختارهای اجتماعی و تقویت سرمایه اجتماعی در راستای حفاظت، با استفاده از ظرفیتهای ارتباطی نهفته در مکانهای تاریخی ـفرهنگی بهویژه در مقیاس محلههای شهری و با رویکردهای میانرشتهای قابل تحقق است. بر اساس چارچوب ارائهشده، تقویت بعد شناختی سرمایه اجتماعی و شبکه معانی مشترک محیطی شامل چهار دسته معانی عاطفی، فرهنگی، اجتماعی و عملکردی، موجب ظهور و ارتقای ارزشهای اجتماعی شامل حس تعلق و حس تعهد، حس تعاون و حس اثرگذاری میشود که در نهایت میتواند موجب فعال شدن سرمایه اجتماعی در امر حفاظت و تقویت بستر ارتباطی مکانمند در یک روند چرخهای شود. در این راستا اقداماتی شامل آگاهیبخشی فرهنگی، حفظ مطلوبیت حسی و خاطرهانگیزی محیط، تداوم سنتها، توسعه و ارتقای کیفیت مکانهای تعاملات اجتماعی و حمایت از کسبوکارهای محلی مورد نیاز است.
میان رشتهای
حسینعلی قجری؛ فاطمه حق پرست
چکیده
سلامت اجتماعی در حوزه مطالعات زنان بسیار حائز اهمیت است. یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر سلامت اجتماعی زنان، متغیر توانمندسازی اقتصادی آنهاست. هدف اصلی این مقاله، بررسی رابطه بین ابعاد توانمندسازی اقتصادی با سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوار در گروههای خودیار با گروههای غیرخودیار به عنوان یک موضوع بینرشتهای است. جهت مطالعه تأثیر ...
بیشتر
سلامت اجتماعی در حوزه مطالعات زنان بسیار حائز اهمیت است. یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر سلامت اجتماعی زنان، متغیر توانمندسازی اقتصادی آنهاست. هدف اصلی این مقاله، بررسی رابطه بین ابعاد توانمندسازی اقتصادی با سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوار در گروههای خودیار با گروههای غیرخودیار به عنوان یک موضوع بینرشتهای است. جهت مطالعه تأثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته، از نظریههای سلامت اجتماعی و توانمندسازی استفاده شده است.پرسش اصلی این مقاله، این است که آیا بین توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار در گروههای خودیارو غیرخودیار با سلامت اجتماعی آنان رابطه وجود دارد؟ روش تحقیق، از نوع پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه کییز و محققساخته است. جامعه آماری، زنان سرپرست خانوار عضو و غیرعضو گروههای خودیار تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران و روش نمونهگیری، تصادفی ساده است.حجم نمونه، 200 نفر از زنان سرپرست خانوار بهزیستی استان تهران است. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آمارههای توصیفی و استنباطی استفاده شده است.یافتهها نشان میدهد که میانگین نمره ابعاد پنجگانه سلامت اجتماعی در زنان سرپرست خانوار گروه خودیار، بهطور معناداری در سطح اطمینان 95درصد بیشتر از زنان سرپرست خانوار گروه غیرخودیار است. میانگین نمره چهار بعد توانمندسازی اقتصادی در زنان سرپرست خانوار گروه خودیار بیشتر از زنان سرپرست خانوار غیرخودیار است. همچنین، بین توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار در دو گروه هدف با سلامت اجتماعی آنان در سطح اطمینان 95درصد، رابطه معناداری وجود دارد. بر اساس یافتهها،توانمندسازی اقتصادی زنان در دو گروه مذکور، اثر معنیداری بر سلامت اجتماعی آنها دارد.
نوآوری و فناوری
مریم علی ئی؛ اسماعیل قادریفر؛ منصوره حورعلی؛ فاطمه حمیدی
چکیده
جهانیشدن و انطباقپذیری با شرایط بازار، وجود فشارهای رقابتیای مانند ورود شرکتهای نوپا به بازار رقابت، و لزوم افزایش هزینههای سرمایهگذاری باعث شدهاند که تولیدکنندگان بهسوی بهبود روشهای خلاقانۀ خدمترسانی به مشتریان، دستیابی به بازارهای جدید، گسترش جغرافیایی دامنۀ ارائۀ خدمات، و فعالیتهای دیگری روی آورند تا بتوانند ...
بیشتر
جهانیشدن و انطباقپذیری با شرایط بازار، وجود فشارهای رقابتیای مانند ورود شرکتهای نوپا به بازار رقابت، و لزوم افزایش هزینههای سرمایهگذاری باعث شدهاند که تولیدکنندگان بهسوی بهبود روشهای خلاقانۀ خدمترسانی به مشتریان، دستیابی به بازارهای جدید، گسترش جغرافیایی دامنۀ ارائۀ خدمات، و فعالیتهای دیگری روی آورند تا بتوانند ضمن بهبود کیفیت، افزایش رضایت مشتری، و دستیابی به مشتریان جدید، هزینههای لجستیکی خود را کاهش دهند. مؤثرترین راهحل این معضل تجاری، برونسپاری خدمات لجستیک برپایۀ قراردادهای طولانیمدت است که توسط تأمینکنندۀ خدمات لجستیک طرف سوم ارائه میشود. این شرکتها، دارای دانش تخصصی در زمینه هماهنگی منابع اقتصادی هستند و میتوانند فرصتهای جدیدی را برای تولیدکنندگان خلق کنند. تأمینکنندۀ خدمات لجستیک طرف سوم، یک تأمینکنندۀ خارجی است که مدیریت، کنترل، و اجرای فعالیتهای لجستیکی را از طرف بنگاههای تجاری انجام میدهد. در این مقاله، هفت بعد اصلی توانمندسازهای لجستیک طرف سوم، بهکمک بررسی پیشینۀ پژوهش، تحلیل محتوای متنی، و مصاحبههای تخصصی با 16 نفر از خبرگان صنعت لجستیک بهکمک نرمافزار MAXQDA مشخص شده است؛ سپس، این توانمندسازها، بهکمک تکنیک دیمتل مبتنیبر تحلیل شبکهای (DANP) و انجام مقایسههای زوجی و پیادهسازی در نرمافزار اکسل، وزندهی و روابط میان آنها کشف شد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای محققساختۀ زوجی استفاده شده است که روایی و پایایی آن نیز تأیید شد. نتایج تحلیل نشان میدهد که مهمترین توانمندسازها بهترتیب عبارتاند از: توانمندسازی تولیدی، فنی و بازاریابی و فروش، مالی، نیروی انسانی، و توانمندسازی راهبردی.
مدیریت دولتی
علی شیرین؛ لطف اله فروزنده؛ حسن دانایی فرد؛ احمد علی خائف الهی
چکیده
برساخت یا سازه توانمندسازی بهمعنای «قدرت دادن» و «تواناسازی» بارها در رشتههای مختلف بهعنوان یک سازه میانرشتهای بررسی شده است. معنای این سازه در ابتدای رخداد تحول در دو رشته دینشناسی و جامعهشناسی به سهمبندی یا بهاشتراکگذاری قدرت مربوط میشد. در سالهای بعد که سازه توانمندسازی در رشتههای آموزش و پرورش، ...
بیشتر
برساخت یا سازه توانمندسازی بهمعنای «قدرت دادن» و «تواناسازی» بارها در رشتههای مختلف بهعنوان یک سازه میانرشتهای بررسی شده است. معنای این سازه در ابتدای رخداد تحول در دو رشته دینشناسی و جامعهشناسی به سهمبندی یا بهاشتراکگذاری قدرت مربوط میشد. در سالهای بعد که سازه توانمندسازی در رشتههای آموزش و پرورش، روانشناسی، و مددکاری اجتماعی مطرح شد، هدف غایی از طرح آن، افزایش رفاه انسان بود و در حوزه مدیریت، به پیوند توانمندسازی با بهرهوری توجه شد. هدف این مقاله، واکاوی تطور سازه توانمندسازی بین رشتههای حوزه علوم تجربی، انسانی، و اجتماعی در ایران است؛ بنابراین، با استفاده از روش پژوهش کیفی تحلیل محتوا، دادههای موردنیاز از 250 مقاله در سامانه مجلههای علمی کشور در رشتههای مختلف جمعآوری و با استفاده از نرمافزار اسپیاساس23 و تکنیکهای آماری کروسکال والیس، تحلیل خوشهای و کایدو تحلیل شد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که این سازه در رشتههای مدیریت بیشتر بر ارتقای بهرهوری نیروی انسانی، و در رشتههای دیگر، بر ارتقای رفاه انسان و سهمبندی قدرت متمرکز بوده است. علاوهبر این، در ایران سعی شده است، مقوله تعالی انسان با رویکرد اسلامی ایرانی الگوسازی شود. پیشنهاد میشود برای درک درست سازه توانمندسازی و طراحی الگوی جامع، با نگاه میانرشتهای به رویکرد روانشناختی یا رویکرد ساختاری و یا ترکیبی از آنها توجه شود.