مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوری
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
2008-4641
2008-4846
2
3
2011
11
14
ضرورت مطالعات میان رشتهای و افقهای نوین در مطالعات حقوق و اقتصاد در اسلام (موردکاوی قضیه کوز، هزینههای مبادله)
1
29
FA
محمد جواد
شریف زاده
دانشجوی دکترای علوم اقتصادی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، تهران، ایران.
mj.sharifzade@gmail.com
الیاس
نادران
دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، تهران، ایران.
enaderan@ut.ac.ir
10.7508/isih.2010.07.001
انتشار مقاله «مسأله هزینه اجتماعی» به قلم رونالد کوز در دهه 1960 میلادی را میتوان نقطه عطفی در مطالعات بین رشتهای در حوزه اقتصاد و دانشهای مرتبط با آن به شمار آورد. تا پیش از انتشار قضیه کوز اقتصاددانان – که عمدتاً در چارچوب نظریه نئوکلاسیک میاندیشیدند- نیازی نمیدیدند که گامهای خود را از دایره مطالعات درون رشتهای فراتر گذارند و مسایل حقوقی و تاریخی را در تحلیلهای خود وارد نمایند. کوز به همراه دیگر اقتصاددانان مکتب حقوق مالکیت نشان داد که اگر هزینه-های مبادله مخالف صفر باشد کارایی اقتصادی مستقل از قواعد حقوقی نخواهد بود و در نتیجه نهادهای حقوقی نقشی انکارناشدنی در رسیدن به کارایی خواهند داشت. بدین ترتیب کوز و همراهان وی به اقتصاددانان یادآوری کردند که تا وقتی هزینههای مبادله مخالف صفر است، گریزی از انجام مطالعات میان رشتهای وجود نخواهد داشت. ظهور دانش جدید «حقوق و اقتصاد» به عنوان یک دانش میان رشتهای تا حد زیادی مدیون همین تلاشهاست. در این مقاله افقهای نوین و چشم اندازهای جدیدی که در پی این تحولات نظری فراهم آمده است معرفی و دلالتهای آن برای مطالعات بین رشتهای حقوق، اقتصاد و تاریخ در اسلام بیان میشود. چنان که خواهیم دید قضیه کوز و مفهوم محوری هزینههای مبادله میتوانند نقش مهمی در توسعه مطالعات بین رشتهای اسلامی در حوزه اقتصاد داشته باشند و به ایجاد افقهای جدید پژوهشی کمک نمایند.
مطالعات میان رشتهای,حقوق و اقتصاد,تحلیل نهادی تاریخ,هزینههای مبادله,معارف و تاریخ اسلام
http://www.isih.ir/article_62.html
http://www.isih.ir/article_62_80c50f110b4d75011f9054723d382ac4.pdf
مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوری
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
2008-4641
2008-4846
2
3
2011
11
14
رویکردهای میانرشتهای و طراحی برنامه درسی رشته اقتصاد و مالیه اسلامی
31
58
FA
حسین
میثمی
دانشجوی دکترای رشته معارف اسلامی و اقتصاد، دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران.
meisami@isu.ac.ir
محسن
عبدالهی
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته معارف اسلامی و مدیریت مالی، دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران
m.abdolahy@isu.ac.ir
مصطفی
شهیدی نسب
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته معارف اسلامی و مدیریت مالی، دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران.
shahedinasab@isu.ac.ir
مهدی
قائمی اصل
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته معارف اسلامی و اقتصاد، دانشگاه امام صادق (ع)
ghaemiasl@isu.ac.ir
10.7508/isih.2010.07.002
این تحقیق الگوها و انواع مختلف برنامه درسی تلفیقی را مورد بررسی قرار داده و تناسب آنها را در رشته اقتصاد و مالیه اسلامی مورد توجه قرار میدهد. در واقع به این سوال پاسخ میدهد که اگر رشته اقتصاد و مالیه اسلامی به عنوان حوزهای میانرشتهای در علوم انسانی-اسلامی بخواهد تشکیل شود، از کدامیک از رویکردهای مطرح میتواند استفاده کند و ظرفیت هر یک از رویکردهای میانرشتهای در این رابطه چه میزان است؟ ضمن ارائه دو اصل «ارتباط حداکثری» و «بهرهبرداری حداکثری»، نشان میدهد که رویکرد مناسب برای دوره اقتصاد و مالیه اسلامی رویکردی محتوا محور است و از گونههای مطرح شده نیز، رویکردهای درونرشتهای و میانرشتهای موازی در شرایط موجود مناسب نبوده و توانایی تامین اصول مطرح شده را ندارند؛ رویکردهای چندرشتهای، متقاطع، متکثر و همچنین فرارشتهای و پسارشتگی نیز گرچه از دو رویکرد قبلی متناسبتر میباشند، اما در شرایط موجود استفاده از آنها با توجه به نقاط ضعفی که دارند پیشنهاد نمیشود. در نهایت به نظر میرسد ظرفیت و کارایی رویکرد بینرشتهای از بقیه رویکردها بیشتر بوده و برنامهریز رشته اقتصاد و مالیه اسلامی میتواند در تدوین برنامه درسی دوره از آن بهره ببرد. به هر حال در عمل میتوان از رویکرد بینرشتهای به عنوان رویکرد اصیل و مبنایی بهره برد و در کنار آن از نقاط قوت موجود در سایر رویکردها نیز به منظور تقویت برنامه درسی استفاده کرد.
علوم انسانی-اسلامی,میانرشتهای,اقتصاد و مالیه اسلامی,آموزش اقتصاد,ایران
http://www.isih.ir/article_63.html
http://www.isih.ir/article_63_d4ebbfb13d263ddf470b336d0722938a.pdf
مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوری
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
2008-4641
2008-4846
2
3
2011
11
14
ضرورت گفتگوی میان علم اقتصاد و روانشناسی
59
88
FA
محمد جواد
رضائی
0000-0002-4931-5199
دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران.
j.rezaei@isu.ac.ir
مهدی
موحدی بکنظر
دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران.
movahedi@isu.ac.ir
10.7508/isih.2010.07.003
علم اقتصاد به عنوان یکی از علوم انسانی که نحوة انتخاب و مبادله توسط افراد و پیامدهای کلان این تصمیمها را مورد مطالعه قرار میدهد، همواره از سوی روانشناسان متهم به نادیده گرفتن شواهد و واقعیتها بوده است. علم اقتصاد با پایهریزی مبانیِ خردِ رفتاری و شکلدهیِ منظومهای از نظریات براساس این فروض، مدعی سازگاریِ این رشتة علمی است. از آنجاییکه واحد تحلیل هر دوی این علوم فرد و رفتار او میباشد تعامل بین علم اقتصاد و روانشناسی میتواند برای نظریهپردازی اقتصادی مورد استفادة اقتصاددانان قرار گیرد. در این مقاله با برشمردن کاستیهای برخی نظریات اقتصادی در مواجهه با مشاهدات واقعی و برخی پیشرویهای نظری در راستای گفتگوی این دو علم، به ضرورت و اهمیت مطالعات میانرشتهای در این حوزه میپردازیم. در نهایت نیز با تأکید بر طراحی دورههای مطالعاتی میانرشتهای، چارچوبهایی جهت آموزش و پژوهش در این حوزه ارائه خواهد گردید.
اقتصاد و روانشناسی,انسان اقتصادی,بین رشتگی,رفتار عقلائی,میان رشتگی
http://www.isih.ir/article_64.html
http://www.isih.ir/article_64_ba30f0ad6313c2f520f7171214cf6fba.pdf
مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوری
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
2008-4641
2008-4846
2
3
2011
11
14
ارائه یک مدل مفهومی برای مطالعات میان رشتهای در اقتصاد
89
116
FA
مرتضی
درخشان
دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران.
mdellx@gmail.com
محمد حسین
متقی زاده
دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران.
mottaghizade@gmail.com
10.7508/isih.2010.07.004
هدف این مقاله ارائهی یک مدل مفهومی مناسب برای شناخت نیروهای مؤثر در تصمیمات اقتصادی انسان میباشد، این مقاله نشان خواهد داد، که شناخت نیروهایی که در تصمیم سازی انسان نقش دارند بر پایهی مطالعات میان رشتهای خواهد بود. به همین منظور در این مقاله چهار نیروی اقتصادی، اجتماعی، روانی و مذهبی ابتدا معرفی شده و سپس وزن هر کدام از این نیروها را بررسی میکنیم و با بررسی روابط علی و معلولی بین آنها برآیند این نیروها را تحلیل نماییم. ابتدا با استفاده از رویکرد نئوکلاسیکی ارتدکس، که از نظریهی کیزِِر اقتباس شده سه نیرو را تحلیل نموده و با استفاده از تعلیمات اسلامی بخش چهارم را برای رفع نواقص آن نظریه تحلیل و بررسی مینماییم. در نهایت نتیجهی این تلاش، ارائهی یک مدل مفهومی کامل هم در سطح خرد و هم در سطح کلان میباشد که میتواند تصمیمات انسانها را در حوزهی اقتصاد هر چه دقیقتر و به واقعیت نزدیکتر پیشبینی کند و از آن میتوان برای سیاست گذاریها و برنامهریزیهای اقتصادی استفاده نمود.
مطالعات میان رشتهای,مدل مفهومی,علوم اجتماعی,اقتصاد,جامعهشناسی,روانشناسی,علوم دینی
http://www.isih.ir/article_65.html
http://www.isih.ir/article_65_bf8f836fc63f5d2e2204389ee90d26b7.pdf
مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوری
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
2008-4641
2008-4846
2
3
2011
11
14
کاربرد رهیافت های تلفیق در تبیین الزامات اسلام شناختی در نظریهپردازی اقتصاد اسلامی
117
140
FA
مهدی
صادقی شاهدانی
دانشیار دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران
sadeghi@isu.ac.ir
محمد رضا
اسماعیلی
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته معارف اسلامی و اقتصاد، حوزه علمیه قم، ایران.
esmaeili_eco@yahoo.com
10.7508/isih.2010.07.005
اقتصاد اسلامی از جمله علوم تلفیقی محسوب می شود که در سالهای گذشته بر اساس روش های مدون جهت تلفیق دو رشته مورد توجه و مطالعه قرار گرفته است . این روش ها که در قالب رهیافت های تلفیق دو رشته در محافل آکادمیک دنیا مورد استفاده قرار گرفته است را می توان به صورت های : رویکرد درون رشته ای موازی ، رویکرد چند رشته ای ، رویکرد میان رشته ای و رویکرد فرارشته ای تقسیم بندی کرد. البته پیش از این رهیافتهای تلفیقی از سوی برخی صاحبنظران به عنوان بهترین مبنای طراحی اقتصاد اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. اما در این میان یک مسئله مهم وجود دارد و آن تفاوت ماهوی اقتصاد و اسلام به عنوان دو دیسیپلین تلفیقی است. به این معنا که اقتصاد یک علم بشری و اسلام یک دین الهی است و لذا روش های مذکور عیناً در رشته اقتصاد اسلامی قابل تطبیق نبوده و نیازمند عمق در فهم اسلام (یا قدرت اجتهاد) به عنوان عنصر تکمیل کننده خواهد بود. <br />از حیث روش، این تحقیق با مبنا قرار دادن رهیافت های تلفیق دو رشته در نظریه پردازی اقتصاد اسلامی، پس از بررسی و تطبیق رویکرد های مذکور با موضوع بحث، تحلیل خود را در باب ضرورت نیاز به عمق در فهم اسلام ارائه می دهد و نشان میدهد که علی رغم اختلاف در میزان دشواری در اتخاذ رویکردهای فوق ، عمق در فهم اسلام بالاخره در هر رویکرد ضرورت خواهد داشت و با توجه به اینکه این دو دیسیپلین از ماهیت های مشابه برخوردار نیستند ، در بسیاری از مواقع امکان پیوند مستقیم این دو دیسیپلین فراهم نبوده و این کار می تواند تنها به دست فردی واجد شرایط ، محقق گردد و آن شرایط چیزی نیست جز عمق در فهم اسلام یا اجتهاد در معارف دین. و این مسئله با توجه به سطوح مختلف اجتهادی در فقه شیعه ، یک شرط غیر ممکن و صوری نبوده و قابلیت به کار بستن را دارد.
اقتصاد اسلامی,نظریه پردازی,برنامه ریزی درسی,رهیافت های تلفیقی,برنامه های میان رشته ای
http://www.isih.ir/article_66.html
http://www.isih.ir/article_66_aad85ea31493b76510538b72167b4df2.pdf
مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوری
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
2008-4641
2008-4846
2
3
2011
11
14
غفلت از نهادها : دلایل و اثرات آن بر مطالعات بین رشته ای در اقتصاد
141
159
FA
محمود
متوسلی
استاد دانشگاه تهران، ایران.
motavaselim@yahoo.com
محمود
مشهدی احمد
استادیار دانشکده اقتصاد، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
mashhadiahmad@hotmail.com
علی
نیکو نسبتی
کارشناس ارشد اقتصاد، دانشگاه مفید، قم، ایران.
alinikoo77@yahoo.com
10.7508/isih.2010.07.006
حذف نهادها از تحلیل اقتصادی جریان غالب اقتصاد را میتوان یکی از مهمترین گامها در راه تبدیل شدن رشته اقتصاد به رشتهای مجزا از سایر رشتههای علوم انسانی دانست. این اقدام تا حد زیادی موجب مهجور ماندن تحلیلهای بین رشتهای گردید و به واسطه آن اقتصاد به علمی فارغ از اخلاق و سیاست، تبدیل شد تا جایی که تنها ردای ریاضیات را برازنده قامت خود میدانست، به این امید که از این طریق به مانند فیزیک، علم شود. از این رو میتوان مدعی شد که حذف نهادها یکی از ناخوشایندترین اتفاقات در طول تاریخ علم اقتصاد بوده است، اتفاقی که موجب شد هرچه بیشتر این علم از مسائل دنیای واقعی فاصله گرفته و انتزاعات ریاضیاتی تمام عرصههای آن را دربر گیرد. از این رو بررسی علل فراموشی نهادها توسط اقتصاددانان، امری ضروری است. این موضوعی است که جای خالی آن در ادبیات بحث احساس میشود و این مقاله تلاشی است برای پر کردن این خلاء. در راستای تحقق این موضوع، دراین مقاله، با استفاده از شیوههای تحلیل متنی و محتوا، برخی از علل فراموشی نهادها شناسایی شده است، که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد. علاقه شدید برخی از اقتصاددانان به علم فیزیک و الگو پذیری از آن، اشتباه آنها در تفکیک و جداسازی علم اقتصاد از سایر علوم انسانی، تاثیر حوادث سیاسی، ومجموعهای از دلایل روش شناختی و معرفت شناختی.
نهادها,مطالعات نهادی,اقتصاد,مطالعات بین رشتهای,روش شناسی,معرفت شناسی
http://www.isih.ir/article_67.html
http://www.isih.ir/article_67_0f6814efc6999ec067afec9a975be4f3.pdf
مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوری
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
2008-4641
2008-4846
2
3
2011
11
14
تقابل روشهای کلگرایی و فردگرایی در تحلیل مقایسهای مطالعات بین رشته ای در مقابل نئوکلاسیک سنتی
161
190
FA
احمد
شعبانی
استادیار دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران.
ashksadeq@yahoo.com
10.7508/isih.2010.07.007
این مطالعه نشان می دهد دیدگاه های اساسی و برداشت های تحقیقی در مطالعات اجتماعی به نحو برجستهای قابل تمییز از یک دیگر بوده و عبارتند از: روش های تحلیل فردگرایی سنتی و نئوکلاسیک از یک طرف و روش های تحلیل کلگرایی مشتمل برشیوه های کلیت نگر ،تجمع گرا یی و سیستمگرایی به عنوان روش های تحلیل بین رشته ای از طرف دیگر.این بررسی ضمن تبیین هر یک از این روش ها به این مساله می پردازد که عوامل و نهادهای اقتصادی واجتمایی دارای پیوندهای علّی و سببی متقابل با یک دیگربوده و یا دارای ارتباطات ساختاری میباشند.مطالعه مستقل وایزوله شده این نهادها و اجزاء هرگز نمی تواند درک درست وکاملی ازاین مسایل به دست دهد واین هدف دردسترس نخواهد بود مگر ازطریق اعمال برداشت های ترکیبی وبین رشته ای که متدهای کل گرا مصادیقی ازاین دست می باشند.
فردگرایی,کلگرایی,سیستمگرایی,بین رشته ای,علوم انسانی,متدولوژی
http://www.isih.ir/article_68.html
http://www.isih.ir/article_68_21d29838aafe6cdf8eb65e36e22965b0.pdf
مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوری
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
2008-4641
2008-4846
2
3
2011
11
14
رهیافت میان رشته ای در آموزش و پژوهش اقتصاد اسلامی
191
213
FA
حسین
حشمتی مولائی
عضو هیأت علمی مؤسسه عالی بانکداری ایران، تهران، ایران.
heshmatimail@gmail.com
10.7508/isih.2010.07.008
این مقاله بر اساس روشهای موثر آموزش و پژوهش اقتصاد اسلامی مبتنی بر نظام میان رشته ای بحث می نماید. در این مقاله ابتدا ضرورت و اهمیت این روش را در اقتصاد اسلامی مورد بررسی قرار داده و سپس روشهای غیر رشته ای معمول را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم ، به این ترتیب ، براساس یک پژوهش میدانی که بر اساس نظرات اساتید اقتصاد اسلامی جمع آوری شده است و نظرات و علایق مختلف مربوط به موضوع اقتصاد اسلامی در آن متمرکز شده است ، نتایج مورد مقایسه، بهره برداری و استفاده قرار خواهد گرفت. بنابراین با توجه به پیشنیازها وارتباطات مختلف کاربردی اقتصاد اسلامی در جنبه های مختلف براساس رهیافتی میان رشته ای، می توان سطح آموزشی و پژوهشی اقتصاد اسلامی را هم برای دانشجو و هم برای مدرس اقتصاد اسلامی ارتقاء بخشید. توجه به آموزش و پژوهش اقتصاد اسلامی به عنوان فرآیندی میان رشته ای ، با توجه به تازگی و قدرت نوآورانه آن می تواند تحرکی درسایرعلوم ایجاد کرده و علاوه بر نوعی الگوسازی ، موتور محرکه ای برای رشته های علوم انسانی باشد. <br />در این مقاله کوشش خواهیم نمود که با استفاده از تمرکز علایق گروهی با توجه به نتایجی که بر اساس احترام به همه نظرات مدرسین و محققین مربوطه صورت گرفته ، موضوع را بررسی نموده و نهایتا پیشنهادهایی را ارائه کنیم.
میان رشته ای,رهیافت هنجاری,رهیافت اثباتی,چند رشته ای,چند رشته ای موازی,تمرکز علایق گروهی,کارکرد اجتماعی,اصول موضوعه
http://www.isih.ir/article_69.html
http://www.isih.ir/article_69_060f8680afdc95d869e0891613198f74.pdf