مطالعات زنان
سید خدایار مرتضوی؛ شهیندخت پاکزاد
چکیده
آوازۀ برابریطلبی و آزادیخواهی ژان ژاک روسو از قرن هجدهم تاکنون عالمگیر شده است. باوجودِاین، قلم توانمندش در معماری اندیشهها، جایگاه زنان را به قهقرا کشانده است. روسو از شخصیتی دوگانه در رنج بوده است؛ چونان که با یکی از دوگانههای خویش زنان را به ورطه فرمانبرداری محض فرستاده و با دیگری هالهای از تقدس و برتری به سیمایشان ...
بیشتر
آوازۀ برابریطلبی و آزادیخواهی ژان ژاک روسو از قرن هجدهم تاکنون عالمگیر شده است. باوجودِاین، قلم توانمندش در معماری اندیشهها، جایگاه زنان را به قهقرا کشانده است. روسو از شخصیتی دوگانه در رنج بوده است؛ چونان که با یکی از دوگانههای خویش زنان را به ورطه فرمانبرداری محض فرستاده و با دیگری هالهای از تقدس و برتری به سیمایشان بخشیده است. مقالۀ پیش رو با تحلیل سه کتاب «امیل»، «قرارداد اجتماعی» و «اعترافات»، این دوگانهها را به تصویر کشیده است. در امیل، زن موجودی برای مرد و در خدمت وی آفریده شده است. در قرارداد اجتماعی که مهمترین کتاب روسو و از آغازین کتب مربوط به گفتمان برابری در عصر جدید است، زنان نادیده گرفته شدهاند؛ اما در اعترافات، تا سرحد پرستش تحسین شدهاند. در این مقاله از روش هرمنوتیک مؤلفمحور کوئنتین اسکینر برای موشکافی و تفسیر این سه اثر ماندگار استفاده شده است تا قصد و منظور روسو نمایان شود. همچنین از مقولهبندی مفهومی و نظری لوس ایریگاری، فمینیست پستمدرن و معتقد به شیوۀ استثمارگرایانۀ مردان از زبان، برای تبیین قضاوتهای ناعادلانۀ روسو بهره گرفته شده است. در این تحقیقِ میانرشتهای زن، زبان و اندیشه سیاسی روسو دربارۀ نابرابری جنسیتی به هم پیوند خوردهاند. حاصل کار اینکه، روسو با استفاده از زبان و تحت تأثیر عقدههای روانی، به زنان موقعیتی پست و دور از شأن انسانی آنها بخشیده است.
مطالعات زنان
علی اردستانی؛ فریبا ملاجعفری
چکیده
سیاست هویت امروزه به یکی از مهم ترین ابزارهای تحلیلی متفکران علوم اجتماعی تبدیل شده و معطوف به ایستارهای سیاسی و علایق گروههای اجتماعیای است که عمدتاً بر پایه جنسیت، نژاد، قومیت و یا مذهب شکل گرفتهاند. نگرش به جنسیت زن یکی از مهمترین طیفهای قابل بررسی است. این تحولِ شناختی، منبعث از تغییرات بنیادین اجتماعی است و ...
بیشتر
سیاست هویت امروزه به یکی از مهم ترین ابزارهای تحلیلی متفکران علوم اجتماعی تبدیل شده و معطوف به ایستارهای سیاسی و علایق گروههای اجتماعیای است که عمدتاً بر پایه جنسیت، نژاد، قومیت و یا مذهب شکل گرفتهاند. نگرش به جنسیت زن یکی از مهمترین طیفهای قابل بررسی است. این تحولِ شناختی، منبعث از تغییرات بنیادین اجتماعی است و فهم آن متضمن بررسی سویههای روششناختی آن در ادبیات سیاسی است. سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که تغییر مفهوم جنسیت در ادبیات سیاسی ایران چه تأثیری بر شکلگیری سیاست هویت در ایران داشته است. برای پاسخ به این سؤال، مقاله حاضر میکوشد با تمرکز بر مطالعات گفتمانی، بهویژه تحلیل گفتمان انتقادی، و کاربست مدل فرکلاف بر اشعار شاملو به شکلگیری این سیاست هویت بپردازد. فرضیه این است که از عصر مشروطه به بعد جامعه ایران بهتدریج به سوی درک جدیدی از مفهوم جنسیت حرکت کرده که همین امر موجب مفصلبندی جدیدی از سیاست هویت در ایران شده است. جلوهگاه اصلی این سیاست را باید در ادبیات، بهویژه، ادبیات سیاسی جست که به واسطه فقدان نهادهای مدنی در ایران همواره محمل اندیشهورزی بوده است.