علوم اجتماعی
مهشید طالبی صومعه سرایی؛ محمدسعید ذکایی؛ محمد فاضلی؛ محمود جمعهپور
چکیده
حوضه آبریز زایندهرود بهعنوان تنها رودخانه دائمی و پرآب فلات مرکزی در خطه جمعیتی پرتراکم و اقلیم خشک و نیمه خشک است. در این حوضه به دلیل مدیریت و نظارت تاریخی دقیق، مسائل اجتماعی تقسیم آب بهندرت مشهود بود. بااینوجود از اواسط دهه 80 شمسی، این رودخانه بهطور مداوم جریان طبیعی خود را از دست داده و تبدیل به رودخانهای فصلی شده است. ...
بیشتر
حوضه آبریز زایندهرود بهعنوان تنها رودخانه دائمی و پرآب فلات مرکزی در خطه جمعیتی پرتراکم و اقلیم خشک و نیمه خشک است. در این حوضه به دلیل مدیریت و نظارت تاریخی دقیق، مسائل اجتماعی تقسیم آب بهندرت مشهود بود. بااینوجود از اواسط دهه 80 شمسی، این رودخانه بهطور مداوم جریان طبیعی خود را از دست داده و تبدیل به رودخانهای فصلی شده است. لذا اعتراضات زیادی نیز در استانهای بهرهبردار از این حوضه روی داده است. هدف از مقاله حاضر بررسی چرایی بحران آب در زایندهرود در دو دهه اخیر است. از آنجاکه شناخت مسائل مدیریت آب فراتر از فهم موضوع از منظر فنی بوده و در زمره علوم بین رشتهای قرار دارد، لذا شناخت مسائل و مشکلات در شیوه مدیریت منابع آب در حوضه زایندهرود نیز در ابعاد مختلفی در نظر گرفته شده است. بدینترتیب این مقاله نیز با تمرکز بر رویکرد شناخت شکاف حکمرانی آب حوضه زاینهرود در بخشهای مختلف پرداخته است. روش به کار برده شده برای این هدف، علاوه بر تحلیل اسناد و قوانین، مبتنی بر تحلیل مضمون قیاسی مصاحبههای تخصیصی با 30 کارشناس و خبره آب در بخشها و استانهای مختلف (اصفهان و چهارمحال و بختیاری) است. نتایج به دست آمده نشان داد که حکمرانی آب در حوضه زایندهرود برآمده از شکافهای مختلفی از جمله شکاف اجرایی، شکاف هدفگذاری، شکاف سیاستی، شکاف اطلاعاتی، شکاف ظرفیتی، شکاف سرمایهگذاری و شکاف مسئولیتپذیری است.
علی یوسفی؛ امیر مظفر امینی؛ آمنه یادگاری؛ امید فتحی
چکیده
هرچند ایران از دیرباز با «مشکل» کمآبی روبهرو بوده، اما این مشکل در سالهای اخیر به «بحران» کمبود آب تبدیل شده است. امروزه این نگرش وجود دارد که مشکلات امروز و فردا، بیشتر از کمبود آب، پیامد حکمرانی نامطلوب هستند و راهکار اصلی خروج از بحران آب، بازنگری در نظام مدیریت آب است. دستورکار جدید مطالعات مدیریت آب با تأکید بر ...
بیشتر
هرچند ایران از دیرباز با «مشکل» کمآبی روبهرو بوده، اما این مشکل در سالهای اخیر به «بحران» کمبود آب تبدیل شده است. امروزه این نگرش وجود دارد که مشکلات امروز و فردا، بیشتر از کمبود آب، پیامد حکمرانی نامطلوب هستند و راهکار اصلی خروج از بحران آب، بازنگری در نظام مدیریت آب است. دستورکار جدید مطالعات مدیریت آب با تأکید بر ماهیت میانرشتهای، بر چارچوبی مشترک از نظریههای اقتصاد بخش عمومی، اقتصاد نهادگرا، اقتصاد سیاسی و سیاستگذاری و امور عمومی متمرکز است. هدف این مقاله، ارزیابی پایداری نظامهای حکمرانی آب در حوزۀ آبخیز زایندهرود، پیش و پس از ملی شدن آب در کشور است. روش پژوهش مقاله، مبتنیبر تلفیق دو رویکرد کمی و کیفی است و دادههای موردنیاز به دو شیوۀ اسنادپژوهی و پیمایشی از طریق مصاحبه ساختیافته با 171 کشاورز و 68 کارشناس، گردآوری شده است. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که در نظام حکمرانی فعلی آب، اصول هشتگانۀ عدالت، اثربخشی و بازدهی، شفافیت، مسئولیتپذیری، پاسخدهی، انسجام، مشارکت، و حاکمیت قانون در شرایط مطلوبی نیست. همچنین، در این مقاله دلایل پایداری نظام حکمرانی سنتی آب تبیین شده است که میتوان از این اصول برای گذار به حکمرانی مؤثر و پایدار آب بهره جست.
سودابه سرائی؛ حسن افراخته؛ وحید ریاحی؛ حمید جلالیان
چکیده
وابستگی بخش کشاورزی به آب، غیرقابلانکار است. در عصر حاضر که عصر اطلاعات و ارتباطات نام دارد، با توجه به رشد فزاینده جمعیت و محدودیت منابع آب، بهرهگیری از دانش و فناوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات برای تأمین غذای مردم، امری ضروری است. این مقاله با رویکردی میانرشتهای و با نگاهی به علوم کشاورزی، فناوری اطلاعات، مدیریت، و جغرافیا، ...
بیشتر
وابستگی بخش کشاورزی به آب، غیرقابلانکار است. در عصر حاضر که عصر اطلاعات و ارتباطات نام دارد، با توجه به رشد فزاینده جمعیت و محدودیت منابع آب، بهرهگیری از دانش و فناوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات برای تأمین غذای مردم، امری ضروری است. این مقاله با رویکردی میانرشتهای و با نگاهی به علوم کشاورزی، فناوری اطلاعات، مدیریت، و جغرافیا، نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات را در بهینهسازی مصرف آب کشاورزی با بهرهگیری از روش «سیستمهای نرم» که از روشهای تفکر سیستمی در علم مدیریت است، تحلیل کرده است. مسئله آب مصرفی در کشاورزی، دارای پیچیدگی ساختاری بوده و ذینفعان مختلف، دیدگاههای متفاوتی درباره آن دارند؛ ازاینرو جزء مسائل نرم بهشمار میآید. در این مقاله به این پرسش اساسی پاسخ داده شده است که ICT از چه راهی و با چه سازوکاری میتواند به اصلاح الگوی آب مصرفی در کشاورزی کمک کند. جامعه آماری پژوهش، همه بهرهبرداران حوضه آبریز گاوخونی (145381N=) است و تعداد نمونه با فرمول کوکران برابر با 383 کشاورز برآورد شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه، گردآوری، و دیدگاههای موجود و نظرات ذینفعان مسئله با انجام مصاحبههای نیمهساختاریافته با متخصصان و مسئولان سازمانهای مربوطه، شناسایی شدند. نتایج بیانگر این بود که از دیدگاه ذینفعان، ایجاد یک سامانه آبیاری میتواند از طریق اطلاعرسانی به کشاورزان و کمک به آنها در تصمیمگیریهای مربوط به آبیاری، در میزان مصرف آب توسط کشاورزان، اثرگذار باشد. بیتردید راهاندازی چنین سامانهای نیازمند هماهنگی بین دستگاههای ذیربط و آموزش و فرهنگسازی بین مخاطبان اصلی است.