پگاه ایزدی؛ زهره هادیانی؛ علی حاجی نژاد؛ جعفر قادری
چکیده
تغییر ماهیت توسعه اقتصادی در این قرن، سبب شده است که در بطن اقتصاد فراصنعتی، فعالیتهای فرهنگی که در گذشته فرض میشد دارای اثرات جانبی بر بالندگی اقتصادی هستند، بهتدریج نقش پررنگی در ادبیات برنامهریزی شهری و بازآفرینی ایفا کردهاند؛ بهگونهای که بازآفرینی بر مبنای فرهنگ، به یکی از رایجترین رویکردهای بازآفرینی در بسیاری ...
بیشتر
تغییر ماهیت توسعه اقتصادی در این قرن، سبب شده است که در بطن اقتصاد فراصنعتی، فعالیتهای فرهنگی که در گذشته فرض میشد دارای اثرات جانبی بر بالندگی اقتصادی هستند، بهتدریج نقش پررنگی در ادبیات برنامهریزی شهری و بازآفرینی ایفا کردهاند؛ بهگونهای که بازآفرینی بر مبنای فرهنگ، به یکی از رایجترین رویکردهای بازآفرینی در بسیاری از شهرهای دنیا تبدیل شده است. این درحالی است که با گذشت چند دهه از تجربه بازآفرینی در شهرهای ایران، رویکرد بازآفرینی هنوز عمدتاً بر مبنای مرمت و بازسازی کالبدی مناطق فرسوده قرار دارد و با وجود منابع غنی فرهنگی، بهرهبرداری از این منابع بهعنوان نیروی محرک بازآفرینی، کمتر مورد توجه برنامهریزان و سیاستگذاران شهری قرار گرفته است. اما بهواقع فرهنگ دارای چه نقشی در بازآفرینی شهری است؟ بازآفرینی فرهنگمحور چیست و چه ویژگیهایی دارد؟ مدلها و شاخصهای تحققپذیری آن کدامند؟ چه چالشهایی پیش روی این نوع بازآفرینی قرار دارد؟ جایگاه رویکرد نهادی در این نوع بازآفرینی چیست؟ این مقاله که از حیث هدف، از نوع بنیادین و برحسب رویکرد توصیفی و مبتنیبر مطالعه دادههای پایه است، در پی آن است که با پاسخگویی به پرسشهای یادشده به تبیین و بسط ادبیات نظری رویکرد بازآفرینی فرهنگمحور بپردازد؛ شاید در تحققپذیری تجربههای موفق این رویکرد در شهرهای ایران، رهگشا باشد. در جمعبندی مباحث، میتوان این رویکرد را رویکردی امروزی و یکپارچهنگر دانست که با تکیه بر منابعی مانند تاریخ، فضاها، و نیروهای نوآور، اقدام به توسعه و بازآفرینی شهرها میکند.